طرح ناعادیسازی
سیاسی
بزرگنمايي:
پیام خوزستان - نتانیاهو نخستوزیر رژیمصهیونیستی بهگونهای در مخصمه افتاده که چارهای جز ادامه بازی مثل بازندهها ندارد. بازندهها بازی را نه به امید پیروزی بلکه عمدتا برای رویگردانی از مواجهه با واقعیت رخداده ادامه میدهند. - اخبار رسانه ها -
به گزارش گروه رسانههای خبرگزاری تسنیم، نشانههای شکست صهیونیستها پررنگ است اما نتانیاهو میخواهد برای توجیه ادامه جنگ و پوشش دادن باخت خود، استدلالهای جدیدی مطرح کند.
استدلالهای جدید او ضعیف شدن محور مقاومت و حتی بالاتر از آن، گشوده شدن منطقه در برابر صهیونیستها و آمریکاست. بر همین اساس او پیشنهاد کرده فلسطینیها در بخشی از خاک عربستان سعودی مستقر شوند زیرا این کشور اراضی خالی از سکنه زیادی دارد. این اظهارنظر که نمونهای از بیرحمی آمریکا و صهیونیستها نسبت به همگان است، با واکنشهای شدیدی روبهرو شده است. فراتر از اظهار نظرهای تند سیاسی توسط مقامات عربستانی، عربی و اسلامی روزنامه سعودی «عکاظ» روز گذشته (سهشنبه) نوشت: «تهدید صهیونیستی-آمریکایی - غربی برای عربها یک تهدید موجودیتی است که نشانههای آن دائماً آشکار میشود و این خطر اکنون در آشکارترین شکل خود با جاهطلبی گسترش اشغالگری اسرائیل، گسستن و تجزیه کشورهای عربی و تغییر جغرافیا و بافت جمعیتی نمود یافته است و کسانی که فکر میکنند وقتی بلوک عربی در معرض خطر قرار بگیرد، آنها از این امر مصون خواهند بود، اشتباه میکنند.»
درک خطر بزرگی که طرح جدید برای منطقه و عربستان دارد، علیرغم مخاطراتی که در پیش است، یک گام رو به جلو به حساب میآید. این درک ناگهانی در منطقه شکل نگرفته است بلکه سعودیها در طول جنگ بهتدریج با اقدامات وسیع صهیونیستها در منطقه این خطر را دریافته بودند. مرحله کنونی تنها مواجهه مستقیم سعودیها با خطرات عریان رژیمصهیونیستی و آمریکا در منطقه است. پس از تلاش برای تخریب و اخراج ساکنان غزه و جنوب لبنان، اشغال جنوب سوریه و همچنین آغاز تخریب کرانه باختری، مطرح کردن ادعاهای ارضی علیه عربستان سعودی، چهارمین گام در اشغالگری بیمحابای تلآویو است. برای فهم آنچه درحال رخ دادن است، باید مجموعه ای از تحولات را همراه با یکدیگر مورد تحلیل و بررسی قرار داد.
نکات
در این بخش به مهمترین نکات درباره تحولات مرتبط با اخراج ساکنان فلسطین و نوع مواجهه بازیگران مختلف با آن پرداخته شده است.
1. عملیات برای تخریب بافت مسکونی و زیرساختهای شهری با هدف آواره کردن و سپس اخراج فلسطینیها پس از غزه به کرانه باختری رسیده است. در هفتههای اخیر تشدید یورشها و درگیریها در این منطقه و بهطور ویژه شمال آن باعث آواره شدن هزاران خانواده شده است. این مسئله نشان میدهد آنگونه که گفته میشود، اردن قرار نیست میزبان ساکنان غزه باشد بلکه این کشور طبق طرحهای قدیمی میزبان ساکنان کرانه باختری خواهد شد. در روزهای گذشته ترامپ ادعا کرده بود به دنبال یافتن محل سکونتی جدید برای اهالی غزه است و در این زمینه علاوه بر مصر از اردن نیز نام برده بود. جاناتان فاولر، سخنگوی آژانس امدادرسانی و کاریابی برای آوارگان فلسطینی (آنروا) چندی قبل اعلام کرده بود که «حدود دو هزار و 450 تا سه هزار خانوار از اردوگاه آوارگان طولکرم خارج شدهاند.» فیصل سلامه، رئیس کمیته مردمی در اردوگاه طولکرم میگوید 15 هزار نفر نیز از اردوگاه جنین خارج شدهاند که این جمعیت معادل هشتاد درصد از ساکنان این اردوگاه است.
2. پس از بازگشت بنیامین نتانیاهو نخستوزیر رژیمصهیونیستی از آمریکا، تلآویو آشکارا به دنبال آتشافروزی است. از همین رو قسام اعلام کرده آزادسازی اسرای صهیونیست را تا اطلاع ثانوی به حالت تعلیق درمیآورد. صهیونیستها با دریافت حمایت بیشتر از سمت واشنگتن دیگر نمیخواهند قضیه غزه را تا اخراج ساکنان آن رها کنند. از این رو نهتنها احتمال از سرگیری جنگ در غزه وجود دارد بلکه با احتمال گسیل نیروهای آمریکایی به منطقه، احتمال تحرکات نظامی وسیع نیز بالا رفته است. هدف از این تحرکات صرفا اعضای محور مقاومت نخواهند بود بلکه حمله به دیگر کشورها نیز محتمل است. ترامپ به شکل واضح دولتهایی را که با او بر سر اخراج و اسکان ساکنان غزه همکاری نکنند، به انتقام تهدید کرده است.
تاکید حماس بر شکست قطعی طرح نژادپرستانه ترامپ
3. نقطه اتکای راهکار دو دولتی در منازعه فلسطین آمریکا و اروپا بودند که از این دو واشنگتن از دو دولتی عبور کرده و قاره سبز نیز توانی برای حمایت از آن ندارد. کشورهایی مانند روسیه و چین تاثیر چندانی نداشتند و در چهارچوب بینالمللی از راهکار دو دولتی حمایت میکردند. درصورتیکه آمریکا و رژیمصهیونیستی هردو بهطور کامل از راهکار دو دولتی عبور کنند، توجیه حمایت از این طرح در میان گروههای فلسطینی و عربی نیز از بین خواهد رفت. بر این اساس گرچه واشنگتن و تلآویو ضرباتی به طرف مقابل وارد خواهند آورد، اما با دستان خود فلسطینیها و حامیانشان را متحدتر خواهند کرد؛ از این رو در صورت عدم تحقق اهداف آمریکا و صهیونیستها، آنها با امواج معکوس فشار حامیان قضیه فلسطین منافع بیشتری از دست میدهند.
4. طی دهههای اخیر آمریکا دستکم دو پروژه بزرگ را برای تقویت رژیمصهیونیستی به پیش برده است. پروژه نخست اشغال افغانستان و سپس عراق بود که یکی از اهدافش مهار ایران و تشدید فشار به مقاومت بود. حمله سال 2006 به لبنان و وقوع جنگ 33 روزه بر همین اساس صورت گرفت. دومین پروژه بزرگ ضربه زدن به محیط اطراف فلسطین بود تا بتواند از این طریق مسیر ارتباطی بیرون به سرزمین فلسطین را محدود کند. وقوع بحران سوریه و تضعیف شدید دولت و ارتش این کشور در همین راستا صورت گرفتند. به نظر میرسد سومین پروژه از نظر جغرافیایی نزدیکتر و در داخل سرزمینهای اشغالی اجرایی خواهد شد. نقطه آغاز پروژه اوایل دهه 2000 عراق بود و نقطه آغاز پروژه اوایل دهه 2010، سوریه اما این بار پروژه دهه 2020 قرار است غزه باشد. پروژه بودن به این معناست که منطقه شاهد تحولات بسیار بزرگ نظامی و اطلاعاتی با هدف شکلدهی به تغییرات عظیم جمعیتی و اجتماعی خواهد بود.
5. علاوه بر تلاش برای سوق دادن جمعیت غزه به مصر و جمعیت کرانه باختری به اردن، احتمالا تلاش خواهد شد جمعیت فلسطینی سرزمین 1948 به سوریه سوق داده شوند.
6. مواضع نتانیاهو و ترامپ جبههای علیه این دو در کشورهای عربی ایجاد کرده است. به نظر میرسد اعراب با درک خطر ارضی رژیمصهیونیستی درصدد مقابله با آن برخواهند آمد چه اینکه با توجه به تجاوز قطعی چارهای جز آن نخواهند داشت. این دولتها امروز درحال درک این مسئلهاند که محور مقاومت از آنها نیز دفاع کرده و حالا که اندکی تضعیف شده و سوریه سقوط کرده است، کشورهای عربی نیز در معرض خطر قرار گرفتهاند.
اثبات کارایی محور مقاومت در حفظ کشورها و ملتها، طی دو سال اخیر در چندین صحنه صورت گرفته است. غزه و لبنان به دلیل مقاومت حفظ شدند و سوریه در فقدان آن سقوط کرده و در برابر حملات رژیمصهیونیستی گشوده شد.
همچنین پس از ضرباتی که محور مقاومت از تلآویو دریافت کرد، نتانیاهو و ترامپ بیمحابا درحال تهدید همه کشورها فراتر از ایران و اعضای محور مقاومتند. این تحولات در درون خود بازیابی و تقویت محور مقاومت را در پی دارند. هم ملتها ضرورت مقاومت را دریافتهاند و هم دولتهایی که علیه مقاومت فعالیت میکردند دریافتهاند این محور مشغول دفاع از آنها نیز بوده است.
7. حبس صهیونیستها در محیطی کوچک برای آنها زیانبار بوده و به همین دلیل آنها به فوریت خواهان بسط سرزمینهای تحت نفوذ خود هستند. این فوریت باعث شده تا صهیونیستها حاضر به پرداخت هزینههای کلان باشند. تا پیش از این تصور میشد تابآوری جامعه و ارتش رژیم در برابر جنگ کم خواهد بود اما ثابت شد این تابآوری چندان هم کم نیست. اساسا بسیاری از انتقادات آشکار از دولت و ارتش رژیمصهیونیستی و آزادی در توصیف اوضاع به شرایطی وحشتناک، برای افزایش تابآوری در جامعه و آمادهسازی برای جنگ صورت گرفتهاند.
8. عربستان سعودی یا مصر توانایی لازم برای ایستادگی در برابر رژیمصهیونیستی را ندارند؛ این ناتوانی به ضعف نظامی مرتبط نیست زیرا غزه در محاصره با سلاحهایی اندک در برابر صهیونیستها مقاومت کرد، بلکه این عجز از فقدان روحیه و انگیزه لازم برای پایداری ناشی میشود.
این فقدان انگیزه از برنامهریزی برای برگزاری نشست سران عرب در قاهره طی ماه آینده آشکار است. مجدی احمد حسین، تحلیلگر مصری و سردبیر روزنامه الشعب این کشور در این خصوص نوشته است: «برگزاری دیرهنگام این نشست 27 فوریه (نهم اسفند) به منزله عدم جدیت سران عرب در قبال مسئله نوار غزه است.»
او همچنین برنامهریزی برای سفر حکام عربی به کاخ سفید را نشانه دیگری از تزلزل عربی دانسته و در این باره گفته است: «آیا شما دیدهاید که حاکمان کانادا، مکزیک و حتی پاناما پس از اظهارات ترامپ، بهسرعت روانه کاخ سفید شوند؟»
9. علیرغم مخالفتهای عربی دشمن موفق شده محوری برای اخراج فلسطینیها تشکیل دهد. علاوه بر ترامپ و نتانیاهو که بانیان این اقدام هستند، «تشکیلات خودگردان فلسطینی» نیز با این حرکت همراه شده است. تشکیلات خودگردان پس از اجرای عملیات علیه هستههای مقاومتی در کرانه باختری در روزهای اخیر پرداخت حقوق به خانواده شهدا و اسرای فلسطینی را متوقف کرده است. از سوی دیگر مصریها نیز احتمالا به این جریان پیوستهاند. بدر عبدالعاطی، وزیر خارجه مصر روز یکشنبه به واشنگتن سفر و با مارک روبیو وزیر خارجه آمریکا دیدار کرده است؛ هرچند مصریها همچنان در بیانیههای رسمی بر مخالفت خود با اظهارات ترامپ تاکید میکنند اما چنین سفری نشاندهنده تمایل آنها به قبول معاملهای چرب و نرم است. پیش از این ادعا شده بود ترامپ به مصریها پیشنهادی 250 میلیارد دلاری داده است.
10. نوع اظهارات و عملکرد جولانی در خصوص قضیه فلسطین اهمیت بالایی داشته و نشان میدهد او بیشتر وابسته به کدام طیف است. او دارای ریشههای در جریان تکفیری است و امروزه مورد حمایت ترکیه قرار دارد. او اما علیرغم دریافت حمایت از ترکیه، تحرکاتی برخلاف خواست این کشور نیز داشته است. گفته میشود به تعویق انداختن فرایند نگارش قانون اساسی و تشکیل دولت رسمی که توسط جولانی صورت گرفت، خلاف خواست ظاهری ترکیه بوده است. رهبر تحریرالشام و حاکم کنونی سوریه همچنین روابط خود با سعودی را تعمیق کرده است. درحالیکه ترکیه و عربستان سعودی علیه طرح ترامپ برای اخراج ساکنان غزه موضعگیری کردهاند، جولانی نیز تقریبا همراستا با آنکارا و ریاض واکنش نشان داده است.
تناقض گویی ترامپ درباره غزه ادامه دارد
الجولانی در این خصوص گفته است: «ساکنان نوار غزه در طول یکسالونیم گذشته کشتار، ویرانی و شکنجه را تحمل کردند اما از سرزمین خود خارج نشدند.» او تاکید کرده که «درسی که فلسطینیها در طول 80 سال مبارزه و درگیری دادهاند، پایبندی به سرزمین و خاک خود بوده است.» رئیسجمهور ادعایی دوره انتقالی سوریه همچنین گفته است: «اخراج مردم فلسطین از وطن و سرزمین آنها یک جنایت بزرگ است که نمیتواند انجام شود و به نتیجه نخواهد رسید.» موضعگیری جولانی علاوه بر نشان دادن همراستایی وی با ترکیه و سعودی به جای قرار گرفتن در راستای آمریکا و رژیمصهیونیستی یک نکته دیگر نیز دارد.
جولانی در برابر پیش روی صهیونیستها در جنوب سوریه سکوت کرده و هیچگاه سخنان تندی نزده است اما هنگامیکه صحبت از اخراج ساکنان غزه و احتمال تجزیه عربستان به میان آمد، علیه رژیمصهیونیستی موضعگیری کرد.
آنگونه که از متنهای رسانهای برمیآید، جولانی مستقیما درباره تجزیه عربستان برای استقرار فلسطینیها صحبت نکرده است که این مسئله نشاندهنده تمایل شدید او به ترکیه است. یکراستا شدن ترکیه همراه با هیئت تحریرالشام برای موضعگیری به نفع غزه و علیه رژیمصهیونیستی، سناریوهایی را مطرح میکند. احتمال دارد بخشی از تحولات پیش رو به جایگزینی محور مقاومت با بخشی از نیروهای موجود در جهان اسلام در خصوص قضیه فلسطین بینجامد.
خوشبینی حماس به مخالفان اسد در بیانیه این گروه پس از سقوط نظام سوریه در جمع با اظهارات جدید جولانی نشان میدهد جریانی درصدد یارکشی از مقاومت فلسطین است. هنوز مشخص نیست آیا این اقدام تحت فشار شدید اقدامات بیمحابای رژیمصهیونیستی و ترامپ صورت میگیرد یا آنکه نقشهای برای مصادره قضیه فلسطین و منزوی ساختن محور مقاومت است.
11. قضیه فلسطین تا مدتها همانند دیگر پروندهها یکی از اختلافات اصلی میان بازیگران منطقهای بود اما شرایط کنونی نشان میدهد این پرونده درحال تبدیل شدن به محلی برای نزدیکی مواضع است. همگرایی نسبی میان ایران، ترکیه و عربستان پس از تحولات جدید این مسئله را نشان میدهد.
منبع: فرهیختگان
انتهای پیام/
لینک کوتاه:
https://www.payamekhuzestan.ir/Fa/News/1051618/