بزرگنمايي:

پیام خوزستان - فیلم نت نیوز / فیلمنامه سریال «جان سخت» براساس یک اتفاق هولناک منجر به قتل شکل گرفته است و الباقی قصه حول محور آن می چرخد.
 صفحه حوادث روزنامه ‌ها سرشار از قصه‌ های جذاب و گاه تکان دهنده‌ ای است که می‌ تواند قصه ‌های دو خطی فوق العاده ‌ای را در اختیار فیلمنامه‌ نویسان قرار دهد. موضوعی که می‌توان آن را در عنوان بندی بسیاری از فیلم ‌ها و سریال ‌های غیر ایرانی تحت عنوان براساس یک داستان واقعی مشاهده کرد.
در سال‌ های اخیر، سینمای ایران و به ویژه سریال‌ های تولید شده در پلتفرم‌ ها به این موضوع توجه بیشتری نشان داده و خط اصلی فیلمنامه خود را از همین قصه ‌های واقعی وام گرفته ‌اند. از سوی دیگر، ژانر ملودرام گزینه مطمئن و امتحان پس داده ‌ای برای ساخت سریال هایی از این دست به نظر می‌ رسد که قابلیت روایت قصه های متعدد و تودرتو را دارند. «جان سخت» به کارگردانی مصطفی تقی زاده که این روزها در حال پخش از پلتفرم فیلم ‌نت است، جزو همین دسته از آثار است که به نظر می ‌رسد که خط اصلی داستان خود را از دل واقعیت گرفته است.
فیلمنامه «جان سخت» براساس یک اتفاق هولناک منجر به قتل شکل گرفته و الباقی قصه حول محور آن می چرخد. جایی که فرزاد ناخواسته مرتکب قتل هم محلی قدیم خود وحید شده و برای فرار از قصاص به هر دری می زند. تقابل دو گروه جوان بخش مهمی از بار تنش حاکم بر سریال را به دوش کشیده و تماشاگر را در بیم و امید نسبت به فرجام کارشان قرار می دهد. در این میان، علاقه حامد برادر وحید به الهام خواهر فرزاد نیز داستانکی را شکل داده و به خوبی آن را به تنه داستان اصلی گره می زند.
دستگیر شدن فرزاد هنگام خروج از مرز و روانه زندان شدن اش، عطف دیگری را شکل داده و گره دیگری به داستان می زند. گزارش پزشکی قانونی بابت کشته شدن وحید با ضربات مشت فرزاد، نقطه عطف درخشانی را رقم زده و پیچ مناسبی به کار می دهد. فرزاد به قتل عمد متهم شده و حامد هم بهانه خوبی برای شعله ورتر کردن آتش خشم خود پیدا می کند. به این ترتیب، پای پدران فرزاد و وحید به ماجرا بیشتر باز شده و بحث قصاص یا بخشش التهاب سریال را بیشتر می کند. در این بین پای برادر بزرگ تر وحید و حامد که به خاطر بدهی مالی زندانی است هم به میان کشیده شده و بیرون آمدن اش از بند به بخشش فرزاد گره می خورد. ایده جذابی که تنش قصه را بالاتر برده و پای نفر سومی هم به میان کشیده می شود
ثریا مادر وحید که نیمی از خانه به نام اش بوده و جز قصاص فرزاد هم چیز دیگری نمی خواهد. تقی زاده با یک فلاش بک، قصه خود را نیم قرن عقب برده و رحیم جوان را در کنار ثریایی قرار می دهد که علاقه ای میانشان وجود دارد. قتل سیروس توسط شهرام، عطفی را رقم زده و رحیم به عنوان تنها شاهد قتل را در یک دوراهی سخت اخلاقی قرار می دهد. شهادت او بر علیه شهرام و اعدام شدن او، زخمی به دل ثریا گذاشته که با قتل وحید توسط فرزاد دوباره سر باز می کند به این ترتیب، تم انتقام به عنوان تم اصلی «جان سخت» پررنگ تر شده و کلاف قصه پیچیده تر می شود.
بازار
در پرداخت شخصیت ها، تقی زاده بیشتر به سمت تیپ و تیپ-شخصیت رفته و در شکل دادن به آنها از کلیشه ها به اندازه استفاده کرده است. به ویژه در رابطه با دوستان فرزاد که خرده داستان هایی هم با خود داشته و یکی از آنها در قسمت دهم به بار می نشیند. داستان هانیه که در خانه زوجی ثروتمند کار می کند و به واسطه او پای شهرام به قصه باز می شود. مرد میانسالی که خود را به فراموشی زده و راز بزرگی دارد که می تواند دوستان فرزاد را به پول هنگفتی برساند. این داستان فرعی به شدت به کار «جان سخت» آمده و فضای تازه ای به آن می بخشد؛ ماجرایی که دو لبه داشته و هم می تواند باعث آزادی فرزاد شده و هم می تواند کل گروه را از بین ببرد.
«جان سخت» با توجه به تعدد شخصیت ها نیاز به بازیگران زیادی در طیف های سنی مختلف داشته که همین امر کار مصطفی تقی زاده را سخت کرده است. موضوعی که تا حدود زیادی از عهده انجام آن برآمده و گروه بازیگران به خوبی از عهده اجرای نقش های خود برآمده اند به ویژه علی عمرانی، مسعود کرامتی و نسرین مقانلو از طیف بازیگران مسن تر و مهرداد صدیقیان، مجتبی پیرزاده، الناز حبیبی و مرتضی تقی زاده از طیف جوان تر.
«جان سخت» با توجه به پیچ خوبی که در قسمت دهم به آن داده شده و داستانک مربوط به شهرام و الماس دفن شده در جزیره، می تواند تماشاگران را بیش از پیش با خود همراه کرده و مشتاقانه تا قسمت های بعدی به دنبال خود بکشاند.