پیام خوزستان

آخرين مطالب

باید اولین گردان باشیم که پا می‌گذارد توی خرمشهر شهرستان ها

باید اولین گردان باشیم که پا می‌گذارد توی خرمشهر
  بزرگنمايي:

پیام خوزستان - به گزارش گروه فرهنگ دفاع‌پرس، «بوی باروت بوی باران» به زندگی‌نامه و فرماندهی سردار شهید حمید باکری در عملیات بیت‌المقدس و آزادسازی خرمشهر، در قالب 26 خاطره از دوستان و همرزمان وی پرداخته است. برای تدوین این اثر از هفت کتاب و مصاحبه‌هایی با علی فضلی، محمدباقر طریقت، صمد ملاعباسیان، مهدی بخشی و محمد کاشف و گزارش‌های شهید سپهبد علی صیاد شیرازی استفاده شده است.
قسمت پنجم بازخوانی «بوی باروت بوی باران» را در ادامه می‌خوانید:
پیشتاز
بعد از فتح‌المبین یقین پیدا کرده بودم که حمید باید مسئوولیت بالاتری بگیرد. اصرار کردم باز گفت همین‌جا با بچه‌ها راحت‌ترم. 
با مهدی کار می‌کرد و من خوشحال بودم از این‌که هست و از طرح‌هایش استفاده کردم فاصله این عملیات تا عملیات بیت‌المقدس خیلی کم بود، فکر کنم چهل‌وپنج روزه و ما وقت زیادی نداشتیم. این عملیات مثل عملیات قبلی خیلی وسیع و پیچیده بود، هم ازنظر گستردگی منطقه عملیاتی هم ازنظر مسطح بودنش هم ازنظر عبور از رودخانه وحشی کارون که باید با نیرو‌های پیاده ازش می‌گذشتیم. عملیات انجام شد. 
ما در روز بیست‌وپنج یا ششم عملیات مأمور تأمین مرز بودیم عراقی‌ها هنوز داخل خرمشهر بودند و مقاومت می‌کردند. یگان ما مستقر در قرارگاه فتح، مأمور شد برود. خرمشهر برای عملیات آزادسازی کامل، چون اهداف کامل عملیات تأمین نشده بود. گردان حمید خیلی آسیب‌دیده بود. احساس کردم باید. به‌شان استراحت بدهم به حمید گفتم ناراحت شد گفت: ما باید پیشتاز باشیم. یعنی باید اولین گردان باشیم که با می‌گذارد توی خرمشهر. 
همین هم شد رفتیم منطقه خرمشهر محل مأموریتمان مشخص شد. شروع کردم به شناسایی و شب هم عملیات همان شب خط‌شان شکسته شد. عراق مجبور شد از داخل خرمشهر فشار سنگین روی ما بیاورد. از جاده شلمچه نیروی زیادی آورد. آمد برای پس گرفتن مواضعی که اطراف شهر ازدست‌داده بود. هدف پس گرفتن دو خاک‌ریز بود یکی مارد یکی دو جداره که یک‌طرفش ما عمل می‌کردیم یک‌طرفش حسین خرازی و بچه‌های تیپش، حسین از طرف پل آمده بود به سمت جاده خرمشهر ـ شلمچه و ما از طرف گمرک. 
حجم آتش آن‌قدر زیاد بود که عراق آمد یکی از خط‌ها را گرفت. گردان حمید شب عمل کرده بود. من نگرانشان بودم. یا موتور از گمرک حرکت کردم بروم پیششان که نشد. موتور را رها کردم و پیاده راه افتادم. عراقی‌ها تیراندازی کردند. حمید مرا از دور دید. راه بی‌خطر را نشانم داد. رفتم داخل خاک‌ریز گفتم: چه خبره؟ 
گفت: عراقی‌ها آن‌طرف جاده‌اند و ما این‌طرف و هر جور هست باید بزنیمشان پس همین‌طور که حرف می‌زد یک ظرف یک‌بار مصرف غذا را باز کرد و تعارف زد گفت: بسم الله. 
گفتم: نوش جان. 
گفتم طرحش را بگوید بهترست او می‌خورد و می‌گفت یک رخته توی خاک‌ریز پیداکرده می‌خواهد ازآنجا عمل کند. ساعت یازده صبح بود. نیم ساعت طول کشید گردان را آماده کند و ببردشان جاده و از همان‌جا ببردشان پشت سر عراقی‌ها. رسم این بود که نیرو‌های ما شبانه تک بزنند. این تک روزانه طرح نویی بود که فقط حمید به فکرش رسیده بود می‌خواست با یک استعداد چهارصد با شاید پانصد نفره بایستد مقابل دو تیپ عراقی، یعنی همان دو گردان عمل‌کننده اصلی‌اش توی خط و آن دو گردان احتیاطش در عقبه. 
این کار جرأت می‌خواست، چون من جدیت عراقی‌ها را درگرفتن منطقه دیده بودم راستش زیاد مطمئن نبودم حمید بتواند موفق بشود. اگر هم رضایت دادم فقط به خاطر این بود که حس کردم لااقل با این کار یک تک مختل‌کننده علیه عراق خواهیم داشت و نباید بگذاریم بیشتر از این پیش بیایند تا آن‌وقت خودمان را بیشتر به آنها نشان بدهیم. 
بچه‌ها شروع کردند به رفتن. من هنوز نگران بودم. نگرانی‌ام را به حمید منتقل کردم از تانک‌های و نیرو‌های زیادشان و این‌که این خیلی حساس است و عراق که او گفت: نگران نباش احمد آن‌طرف یک کانال است که به بچه‌ها گفته‌ام بروند آنجا. 
گفتم: دقیق کجاست؟ 
گفت: پشت جاده آسفالت پیچ می‌خورد می‌رود طرف سیل بند. 
گفتم: آنجا که وصل است به جاده‌ای که عراقی‌ها ازآنجا آمده‌اند. 
روشنش کردم که آنها از داخل شهر نیامده‌اند، از حاشیه رود آمده‌اند و اگر بچه‌ها بروند رودروی آنها قرار بگیرند و نتوانند به آن کانال برسند زبانم لال که رفت به بچه‌ها گفت: وقتی از جاده رد شدید تا می‌توانید با سرعت بدوید خودتان را برسانید به کانال که خود عراقی‌ها حفرش کرده بودند. 
ده نفر که رفتند. درگیری توی کانال شروع شد. وضع خط طوری بود که باید خیلی سریع و خیلی دقیق طرح می‌دادیم و عمل می‌کردیم و حمید این کار را کرد با احترام به من تیراندازی‌مان شدت گرفت. نیرو‌های عقبه عراق نتوانستند به نیرو‌های خط اولشان برسند و مطمئن شدند که افتاده‌اند توی محاصره خرمشهر هم که در تمام خطوط درگیر بود و با این حمله گازانبری ما این فکر محاصره تقویت می‌شد.
تسلیمی‌ها دقیقه‌به‌دقیقه بیشتر می‌شدند. بچه‌ها رفتند به سمت مارد و گرفتندش. شب آماده شدیم برای حرکت به‌طرف شهر که آتش آرام شد. فردا ظهرش به چند نفر از نیرو‌های زرهی گفتم بیایند. آنجا مستقر شوند تا این‌که یک استیشن عراقی با سرعت آمد سمت خط ما. 
بچه‌ها طرفش تیراندازی کردند. آمد ایستاد جلو خط سرنشینش یک سرتیپ عراقی بود. فرمانده همان تیپی که توی همان ناحیه عمل کرده بود، آمد از ماشین پایین من و حمید، با یک عربی دست و با شکسته، باش حرف زدیم ازش خواستیم بگوید چه طرحی دارند. از روی نقشه آمد وضع خودشان را تشریح کرد. معلوم شد حسابی دست و پاشان را گم‌کرده‌اند. نزدیکی‌های ظهر رفتیم به سمت شهر. حمید قرار بود برود از راه‌آهن بگذرد برسد به رودخانه، بیست دقیقه بعد با بی‌سیم تماس گرفت گفت: احمد تمام شد. 
گفتم: تمام تمام. 
گفت: تمام که تمام است. فقط یک وضعی شده اینجا که باید بیایید کمک‌مان محشر کبراست الآن. 
سریع رفتم خودم را رساندم به شهر، دیدم عراقی‌ها، گروه‌گروه می‌آیند تسلیم می‌شوند. خیابان‌ها جای سوزن انداختن نبود. حمید گفت: تعدادشان دارد بیشتر از ما می‌شود. نباید خودشان بفهمند. یک کاری کن سریع بروند تخلیه بشوند عقب.
انتهای پیام/ 161

لینک کوتاه:
https://www.payamekhuzestan.ir/Fa/News/1068353/

نظرات شما

ارسال دیدگاه

Protected by FormShield
مخاطبان عزیز به اطلاع می رساند: از این پس با های لایت کردن هر واژه ای در متن خبر می توانید از امکان جستجوی آن عبارت یا واژه در ویکی پدیا و نیز آرشیو این پایگاه بهره مند شوید. این امکان برای اولین بار در پایگاه های خبری - تحلیلی گروه رسانه ای آریا برای مخاطبان عزیز ارائه می شود. امیدواریم این تحول نو در جهت دانش افزایی خوانندگان مفید باشد.

ساير مطالب

این شعر زیبا را از دست ندهید!

ایران اظهارات وزیر نفت عراق را تکذیب کرد

عراقچی: روند بازگشت مهاجران افغان به تدریج و آبرومندانه خواهد بود

درشت‌گویی مشاور امنیت ملی ترامپ؛ برنامه هسته‌ای ایران باید به‌طور کامل برچیده شود

عضو کمیسیون امنیت ملی: نماینده لجباز به فرمانده سپاه هم پرخاش کرد

جامعه مدرسین حوزه علمیه بیانیه داد/ جهان در برابر این قلدری‌ها و زیاده خواهی‌های ترامپ خواهد ایستاد

تصادف پراید و 405 در ایذه 6 مصدوم برجای گذاشت

پیش بینی هواشناسی خوزستان 24 ساعت آینده | پیش بینی وضعیت آب و هوا خوزستان فردا سه شنبه 5 فروردین ماه 1404 | آب و هوای اهواز

یک فوتی و 2 مصدوم در پی تصادف در محور اندیمشک به دهلران

بیشترین مصرف سوخت در ایام نوروز متعلق به کدام استان‌ها بوده است؟

دریافت تندیس زرین/ فولاد خوزستان در سال 1403

یک کشته و 7 مصدوم حاصل 2 تصادف در خوزستان

دریافت 10 جایزه تعالی سازمانی/ فولاد خوزستان در سال 1403

فولاد خوزستان، پیشتاز بازار تختال فولادی ایران در سال 1403 /نمای کامل معاملات تختال کشور در سال گذشته

آمار جدید مصرف سوخت؛ 6 استان پیشتاز شدند

ظهره‌وند: مراکز مقاومت منطقه خودجوش هستند

کاهش 53 درصدی تلفات جاده ای استان همزمان با افزایش 19 درصدی ترددها

5 استان رکورددار جانباختگان تصادفات نوروزی

روایتی شنیده نشده از سردار سلیمانی درباره عملیات فتح‌المبین/ بشردوست گفت آقا محسن گفته امشب حتماً باید تنگه ابوقریب را ببندید

تردد مسافری در مرز بین‌المللی شلمچه به صورت روان انجام می‌شود

تیم ملی ازبکستان در سودای انتقام؛ تکرار خاطرات شیرین در ورزشگاه آزادی

هتل پارسیان آزادی تهران؛ ترکیب هنر معماری و خدمات لوکس

مشاهده برزخ نورانی شهیدی که بخاطر خالکوبی دوران زندانش خجالت می کشید!

تجربه دیدن و حس کردن دوران بارداری مادر در برزخ موقت

تهمت مرد شیاد به زن بیوه جوان

اگر خیلی غیرت داره راه نیفته دنبال دختر مردم

مغز طوطی‌ها و انسان‌ها شبیه‌اند / طوطی‌ها چه می‌گویند؟

کسانی که دیگر نمی خوانند، توان اندیشیدن را هم از دست می‌دهند

اعتبار سبد غذایی کودکان زیر 2 سال واریز شد

آغاز برداشت 25 هزار تن سیب‌زمینی در اندیمشک

اندریک: می‌ترسم به بزرگترین رؤیایم نرسم

خیبر سال را با برد آغاز کرد

کارشناس اقتصادی: طلا بخرید تا سفره‌تان کوچک‌تر شود

شاعرانه/گنجشکِ کوچکِ من باش

واکنش سخنگوی وزارت خارجه به اظهارات اردوغان درباره نوروز

ناخدا صمدی: اسفند 58 هم گفتیم دشمن آماده جنگ است، فقط زمانش مشخص نیست

لزوم برخورد نیروی انتظامی با فروشندگان غیر مجاز سوخت

وزیر خارجه مصر: حماس و دیگر گروه‌های مقاومت فلسطینی نقشی در اداره غزه نخواهند داشت / تشکیلات خودگردان اداره غزه را در دست می‌گیرد

خانواده‌های شهدا نماد ایثار و مقاومت هستند

لحظه تحویل سال در سریال دزدان مادربزرگ

به زنم نگو مسافرکشی میکنم

مشاهده محاسبات دقیق و حیرت انگیز الهی در مورد اعمال ما در تجربه برزخ

یادی از فیلم نوستالژیک بادکنک سفید

حکاکی‌های اسرارآمیز؛ آیا این نشانه‌های اولیه هنر است؟

پیاتزا: این اشتباه مثل یک ضربه بوکس به ما بود

پاسخ وزارت نفت به ادعای برخی رسانه‌ها در خصوص فروش نفت ایران

پخش فرآورده‌های نفتی؛ از تقویت ذخایر بنزین تا تقویت ذخایر نفت‌گاز

شعری در وصف مردی که با هر نگاه، آسمان دل‌ها را روشن می‌سازد!

ادعای وزیر نفت عراق درباره توقیف نفتکش‌های منتسب به ایران

پیام اردوغان به پزشکیان و مردم ایران