پیام خوزستان

آخرين مطالب

آتش زدن آلبوم عکس بازیکن‌ها بعد از باخت پرسپولیس! شهرستان ها

آتش زدن آلبوم عکس بازیکن‌ها بعد از باخت پرسپولیس!
  بزرگنمايي:

پیام خوزستان - آن‌قدر ناراحت شد که دفتر را برد تو حیاط، رویش نفت ریخت و آتش زد. بعد یک دفتر جلد آبی خرید و عکس بازیکن‌های استقلال را چسباند توی آن اما وقتی استقلال شیش‌تایی شد، دوباره پرسپولیسی دوآتیشه شد...

پیام خوزستان

بیشتر بخوانید: اخبار روز خبربان
مزار او در بهشت زهرای تهران واقع است. برادرش مهدی نیز شهید شده است. مهدی هم بیستم دی 1345، در تهران چشم به جهان گشود. تا سوم راهنمایی درس خواند. بسیجی بود. به عنوان بسیجی در جبهه حضور یافت. سیزدهم آبان 1362، با سمت آر پی جی زن در پنجوین عراق بر اثر اصابت ترکش خمپاره شهید شد. کتاب «مردان خانه من» (زندگینامه داستانی مادر شهیدان مهدی و محمد علی جابری) روایت مادر این شهیدان است که به قلم راضیه تجار نوشته شده و تویط انتشارات روایت فتح به زیور طبع آراسته شده است.

پیام خوزستان

آنچه در ادامه می خوانید، برشی از این کتاب است...
زهره می‌گوید: «مامان، خانم، خود شما هم پسر دوست بودید ها! خانم خدا بیامرز هم که نگو و نپرس. مگه نمی‌گفتین خانم روز هیفده شهریور محمد رو که خونه‌ش مهمون بوده، انداخته تو زیرزمین و در رو قفل کرده که نره تظاهرات؟ محمد هم هر چی داد می‌زده، جواب می‌شنیده که تو امانت من هستی. اگه بری، برات اتفاقی بیفته، نمی‌تونم جواب پدر و مادرت رو بدم.»
می‌گویم: «بنده خدا همیشه مریض احوال بود. نمی‌گفت کجام درد می‌کنه، نمی‌گفت چشه، فقط گله از بیماری داشت. بیماری‌ای که نمی‌فهمیدیم چیه. خداییش، پسرهاش هم براش کم نذاشتن.»
ملیحه می‌گوید: «شانس من پیش از عقدکنون من خورد زمین و لگنش شکست. چه شرایطی داشتیم...»
می‌گویم: «بنده خدا عموتون بردش بیمارستان برای عمل، اما گفتن پوست و استخونه و جون سالم به در نمی‌بره. آقاتون هم آوردش خونه‌مون، وظیفه‌مون بود پرستاری.»
زهره می‌گوید: «مامان، اینکه خدابیامرز می‌گفت شوهر اولش قزاق بوده، درست بود؟»
- آره، بنده خدا. برای همین مجبور بودند از این شهر به اون شهر برن. مثلاً باباتون قوچان به دنیا اومده، عموی بزرگ‌تون کرمانشاه، عمو کوچیکه مشهد. خودش هم آخر عمری فیلمی دیده بود که بچه‌ها مادر مریض‌شون رو بردن پشت در خونه گذاشتن، برای همین مدام نگران بود.
ملیحه بغض می‌کند.
همیشه موهاش رو شونه می‌کردیم، ناخن‌هاش رو می‌گرفتیم، شب‌ها کنارش می‌خوابیدیم. اون هم برامون خاطره می‌گفت. چرا می‌ترسید؟ به خاطر سن و سال، به خاطر از پا افتادگی. خدا رحمتش کنه، واقعاً براش کم نذاشتیم.

پیام خوزستان

چند لحظه سکوت برقرار می‌شود. عاطفه فنجان‌های خالی را می‌برد، چای می‌ریزد و می‌آید. در حال گرداندن سینی چای می‌گوید: «محمد اهل حرف زدن نبود. اگه تو فوتبال هزار بلا سرش می‌اومد، زخم و زیلی می‌شد، هم لب از روی لب برنمی‌داشت. یک بار هم با موتور تصادف کرده بود. ماه رمضون بود و روزه. خانومی دیده بود حالش بده، براش آب قند آورده بود. گفته بود من روزه‌ام. وقتی اومد خونه، بغل پاش قلوه‌کن شده بود. یواشکی به من گفت می‌ترسید شما بفهمین. وقتی پاش رو می‌شستم، اشکم سرازیر بود، ولی دریغ از شنیدن به آخ از زبون محمد.»
انگار چاقو به قلبم فرو می‌کنند.
یادته اوایل انقلاب با هم بحث سیاسی می‌کردین؟ با کتاب‌هایی که می‌خریدی و دوست‌هایی که پیدا کرده بودی، موافق نبود، اما وقتی بحث می‌کردی و دعوات می‌کردم، می‌گفت چی کارش دارین، بذارین حرفش رو بزنه.
عاطفه بغض می‌کند.
- فقط یک سال و نیم با هم فرق داشتیم. زبون هم رو خیلی خوب می‌فهمیدیم.
می‌گویم: «خدا من را ببخشد. با وجود اینکه پسر بود، برایم فرق نمی‌کرد. یقه‌اش را می‌گرفتم و می‌گفتم: از فلان ساعت شب دیرتر نباید بیایی خانه. اول درس، بعد فوتبال.»
زهره می‌گوید: «یادتونه به دفترش عکس همه بازیکن‌های پرسپولیس را توی آن چسبانده بود؟ وقتی پرسپولیس باخت، آن‌قدر ناراحت شد که دفتر را برد تو حیاط، رویش نفت ریخت و آتش زد. بعد یک دفتر جلد آبی خرید و عکس بازیکن‌های استقلال را چسباند توی آن، اما وقتی استقلال شیش‌تایی شد، دوباره پرسپولیسی دوآتیشه شد.» می‌خندیم، اما اشک هم به چشم داریم. می‌گویم: «سر سفر مشهد چقدر اصرار داشت بیاید. خدا را شکر که حرف من نشد و قسمت شد. یادتونه ایام محرم بود، تو صحن زیرانداز می‌انداختیم و می‌نشستیم. کافی بود برای طواف حرم، مرده بیاورند، با پسر عمه‌ات غیبش می‌زد.»
ملیحه می‌گوید: «عمه مدام نگران جواد بود، اما شما می‌گفتید بچه که نیستند، دوری می‌زنند و برمی‌گردند. صبح به صبح می‌رفتند غسالخانه مرده ببینند. دعواشون می‌کردم: این چه کاریه؟ با مرده‌ها چی کار دارید؟! اما گوش نمی‌کردند.»
زهره می‌گوید: «محمد پشت و پناه آقا بود. بعد از شهادتش، کمر آقا شکست.» آه می‌کشم.
«تو تظاهرات 57 چند بار بدون کفش آمد خانه. ساواکی‌ها دنبالش کرده بودند و با زرنگی در رفته بود. گاهی اعلامیه امام را می‌آورد و تو سوراخ‌های دیوار قایم می‌کرد از ترس. مردم خیلی دل می‌خواست آن روزها آقاتون هم حرص و جوش می‌خورد و می‌گفت: «باعثش تویی.»
عاطفه می‌گوید: «بمیرم الهی! از دستمزدی که تو تابستان می‌گرفت، برایم لوازم تحریر می‌خرید. شیراز هم که مأموریت آموزشی رفته بود، برایم شلوار کتان کرم رنگ آورد، فقط برای من.»
زهره و ملیحه به هم نگاه می‌کنند.

پیام خوزستان

«حالا داری پزش را می‌دی؟»
«خب آره دیگه، من را بیشتر دوست داشت.» چشم‌هایش پر از اشک شده و بغض به گلو دارد.
«یه زمانی یادمه خونه عمو عباس بودم. خونه عمو نزدیک مدرسه محمد بود. خودش می‌رفت فوتبال و به من می‌گفت تکالیفش را بنویسم. زنگ تفریح می‌بردم دم مدرسه و می‌دادم بهش. خودم بعد از ظهری بودم و راحت این کار را می‌کردم.»
آهی می‌کشم.
هنوز جیگرم برای آن کشیده‌ای که به صورتش زدم می‌سوزد. بدون اینکه یک ریال از من یا آقاتون بگیرد، امتحان داد و گواهینامه‌اش را گرفت. ماشین شوهر طاهره را گرفته بود تا با دوست‌هایش دوری بزند. دیر که کرد، دلم مثل سیر و سرکه جوشید. رفتم سر کوچه ایستادم. نگو ماشین پنچر کرده بود. وقتی آمد، قبل از هر حرفی یک کشیده زدم تو گوشش...

لینک کوتاه:
https://www.payamekhuzestan.ir/Fa/News/1089384/

نظرات شما

ارسال دیدگاه

Protected by FormShield
مخاطبان عزیز به اطلاع می رساند: از این پس با های لایت کردن هر واژه ای در متن خبر می توانید از امکان جستجوی آن عبارت یا واژه در ویکی پدیا و نیز آرشیو این پایگاه بهره مند شوید. این امکان برای اولین بار در پایگاه های خبری - تحلیلی گروه رسانه ای آریا برای مخاطبان عزیز ارائه می شود. امیدواریم این تحول نو در جهت دانش افزایی خوانندگان مفید باشد.

ساير مطالب

در کیفر فلک، غلط و اشتباه نیست

«نادره‌کاران» به چاپ سوم رسید

مولانا و توصیفات عشق

توضیح سخنگوی وزارت خارجه درباره دور سوم مذاکرات ایران و آمریکا

نماینده مجلس: آمریکایی‌ها می‌دانند که رهبر انقلاب حرف اول و آخر را می‌زنند

دستور عارف نسبت به پیگیری جامع علت انفجار در اسکله شهید رجایی

ورود کمیسیون امنیت ملی مجلس به حادثه انفجار بندر شهید رجایی

هاشمی طبا: شعار «نه شرقی، نه غربی» را درست اجرا نکردیم

تداوم مذاکرات غیرمستقیم ایران و آمریکا

بقائی: مذاکرات در فضایی جدی ادامه دارد

مهاجم خیبر: تیم ما بهای جوانی‌اش را می‌دهد

ساعت بازی استقلال – پیکان امروز جام حذفی +ترکیب

خلیل‌زاده: هنوز کار تمام نشده است/ از مردم یزد به دلیل سوء برداشتها عذرخواهی می‌کنم

روز سخت ارتش اسرائیل در غزه/ ضربات مهلک نیروهای مقاومت به نظامیان صهیونیست/ هلاکت و زخمی شدن 9 نظامی ویژه ارتش رژیم صهیونیستی

خلیل‌زاده: هنوز کار تمام نشده است/ از مردم یزد عذرخواهی می‌کنم

خلیل‌زاده: هنوز کار تمام نشده است/ از مردم یزد به دلیل سوءبرداشت‌ها عذرخواهی می‌کنم

اولین واکنش خلیل‌زاده به ماجرای کشاله؛ از بازی با استقلال مصدوم شده بودم!

قیمت طلا، سکه و ارز امروز؛ 4 اردیبهشت| تمام سکه 71 میلیون و 700 هزار تومان

عدم اجرای مصوبات کارگروه تسهیل در خوزستان بخش خصوصی را نگران کرده است

کاپیتان تیم فوتبال تراکتور: هنوز کار تمام نشده است

شجاع خلیل زاده عذرخواهی کرد

عذرخواهی شجاع خلیل زاده بابت جابجایی کشاله!

شجاع خلیل زاده: اگر سوءبرداشتی شده از مردم یزد عذرخواهی می‌کنم

نمایندگی یخچال اسنوا درآبادان

سکوت گل‌محمدی بهترین کار مقابل رفتارهای خداداد عزیزی بود

استقلال امروز در آزادی هواداران خارجی دارد!

واکنش شجاع خلیل زاده به حرکت جنجالی: از بازی با استقلال مصدوم شده بودم اما از مردم یزد عذرخواهی می‌کنم

خلیل زاده از مردم عذرخواهی کرد

عذرخواهی شجاع خلیل زاده بابت ماجرای «درد کشاله»

توقف اکران «سفید برفی» در کشور‌های عربی

فیلم کمدی «عینک قرمز» را ببینیم؟

«وحشی» یک روز زودتر به سینماها می‌آید

چی شد که انیس حرف زد؟

ابتکار دانشمندان ایرانی در ابداع یک پانسمان نوین

سرنخی در چشم‌ها که خطر زوال عقلِ زودرس را نشان می‌دهد

فاش شدن حقیقت در مورد تغذیه غیرممکن یک سیاه‌چاله

دخالت هوش مصنوعی در تولید آگهی «مایکروسافت»

سند جامع فرهنگی، اجتماعی و گردشگری؛ ضرورتی حیاتی برای توسعه متوازن در مناطق آزاد

تاج: پزشکیان گفت چرا به یمن و تیم‌های دیگر می‌بازید؟

دومین اجلاسیه بزرگداشت 124 شهید فرهنگی استان سمنان و یادبود 76 سردار معلم شهید کشور

تحقق زودهنگام تعهدات تولید در سه میدان نفتی غرب

آرامش در بازار پی‌وی‌سی با تولید پایدار در پتروشیمی اروند

رکورد تولید ماهانه ایزوسیانات در پتروشیمی کارون شکست

صحبت های شنیدنی از مهران مدیری

استقبال چشمگیر از کتاب جدید «هان کانگ»

سی‌ان‌ان: دور سوم مذاکرات ایران و آمریکا دشوارتر از قبل است

چه شد که منافقین به سراغ هواپیماربایی رفتند؟!

گزارش خبرنگار صداوسیما در مسقط از وضعیت مذاکرات؛ فضای بده بستان آغاز شده است

پیام امنیتی - سیاسی سفر بن‌سلمان به ایران از نگاه یک اصلاح طلب

رحیمی جهان‌آبادی: پس از به نتیجه رسیدن مذاکرات، پالرمو و CFT تصویب می‌شود