پیام خوزستان
روایت حضرت مادر
سه شنبه 4 دي 1403 - 00:37:52
پیام خوزستان - می‌خواهم در روز مادر از عصمت احمدیان بگویم. او که پس از شهادت اسماعیل و ابراهیم‌اش شد مادر ایران. به تعبیری با شهادت پسرانش، نه تنها بُعد مادری‌اش پایان نیافت بلکه بسط پیدا کرد و به گستره ایران و خوزستان و اهواز رسید.
او که از 11 سالگی که ازدواج کرد و از 12 سالگی که نخستین فرزندش را به دنیا آورد تا امروز که پرستار همسرش و داغدار شهدای‌اش هست، لحظه‌ای آرام نگرفته است.
بیشتر بخوانید: اخبار روز خبربان
79 سال مادری. 79 سال عشق. 79 سال بندگی خدا را کردن.
او که وقتی ابراهیم‌اش را در عملیات طریق‌القدس در سال 1360 تقدیم وطن کرد، 33 روز طول می‌کشد تا پیکرش را برای او می‌آورند. پیکری که نه سر داشت و نه دست.
او که 19 سال و 7 ماه چشم انتظار اسماعیل‌اش بود که در کربلای چهار، سال 1365 پر کشید و در جزیره ام‌الرصاص عراق جامانده بود. اسماعیلی که بارها شیمیایی شد و مرگ فرزندان‌اش سال‌ها بعد به واسطه نقص مادرزادی به جهت عوارض شیمیایی او بود. مامان عصمت می‌گوید؛ اسماعیل ذبیح‌الله بود. یک جای سالم در بدن نداشت.
او که دخترش نسرین هم جانباز 70 درصد است که در بمباران مسجد جوادالائمه اهواز زمانی که در حال فعالیت در پشت جبهه بود، به شدت آسیب دید و عملاً بخشی از صورت، زبان و بدن‌اش را از دست داد.
او که پس از شهادت فرزندانش، خود را وقف فرزندان دیگرش در جبهه‌ها کرد و از پخت غذا، اتو و شستشوی لباس رزمندگان تا دوخت و دوز لباس‌ها را شبانه‌روزی انجام می‌داد و حتی با وانت خود مایحتاج جبهه از مواد خوراکی، مهمات و اسلحه و لباس را به خط مقدم می‌رساند. گاهی اوقات هم او یک ضبط‌ صوت برمی‌داشت و صدای رزمنده‌ها را ضبط می‌کرد و برای مادرانشان می‌آورد.
او که وقتی شیپور پایان جنگ نواخته شد، از جهاد دفاع از وطن وارد جهاد ساختن وطن شد.
او نه فوتبالی است و نه اصلاً فوتبال را دوست دارد، اما سرپرستی 30 تیم فوتبال در اهواز را عهده‌دار است و تک‌تک اعضای این تیم‌ها را مادرانه تر و خشک می‌کند. و همواره سرپرستی مهربان برای یتیم‌‌های اهواز بوده است. 
او چندین جلسه جمع‌خوانی قرآن را در مناطق محروم اهواز اداره می‌کند، خودش قرآن می‌خواند و گاهاً تفسیر هم می‌کند و البته این‌ها بهانه است تا با حضور او در این مناطق؛ گرهی از مشکلات آن‌ها را بگشاید.
او برای رسیدگی به مشکلات مردم اهواز شب و روز نمی‌شناسد. راننده‌ای می‌گفت با او جاهایی رفته که قبل وارد شدن به آن منطقه یا محله آیه انا لله و انا الیه راجعون را زمزمه کرده ولی این سوخته‌دل برای رفع مشکل فردی یا به داد خانواده‌ای رسیدن، ترس و خستگی را هم شرمنده کرده است.
او که نتوانسته نسبت به وضعیت معیشتی زنان بی‌سرپرست اهواز بی‌تفاوت بماند و تولیدی پوشاک، کارگاه قالی‌بافی و گلیم‌بافی برای 300 خانم بد و بی‌سرپرست راه‌اندازی کرده است.
او که کارآفرین نمونه اهواز است و هرچه درآمد از این طریق دارد در راه نیکوکارانه صرف می‌شود. وام‌های قرض‌الحسنه‌ای که به نیازمندان می‌دهد بی‌حساب است.
او که معتقد است از دیدن وضعیت معیشت و زیست مردم ایران بیشتر از لمس رگ‌های پاره گردن پسر شهیدش زجر می‌کشد.
این بود نمی از دریا... روایت مادرانه و قهرمانانه از زیست عصمت احمدیان به احترام مقام مادر... مادر شهیدان ابراهیم و اسماعیل فرجوانی و جانباز نسرین فرجوانی. همین.

http://www.khozestan-online.ir/fa/News/1011982/روایت-حضرت-مادر
بستن   چاپ