پیام خوزستان
اکنون ما و آتش‌بس
دوشنبه 1 بهمن 1403 - 11:21:59
پیام خوزستان - از پانزدهم مهر سال 1402 برای هرکه قلبی در سینه داشت و روحی در کالبد و عقلی در سر، دغدغه‌خاطر تلخی ایجاد شد که هرچند گاهی پررنگ می‌شد و گاهی کمرنگ، در تمام طول این یک سال و سه ماه حضور داشت و آن نسل‌کشی بی‌امان مردم غزه بود. نسل‌کشی‌ای که به بهانه عملیات طوفان‌الاقصی آغاز شد.
عملیاتی که بار دیگر به جهان یادآوری کرد فلسطین اشغال شده است و آنچه مابین فلسطین و اسرائیل جریان دارد، اختلاف دو دولت نیست؛ اشغال و مقاومت در برابر اشغال است.
عملیاتی که به جهان یادآوری کرد ملت فلسطین گذشته خود را فراموش نکرده و وطن خود را رها نساخته و اراده دارد بجنگد و کشور خود را پس بگیرد. عملیاتی که به جهان یادآوری کرد ملت فلسطین نه تنها می‌خواهد؛ بلکه می‌تواند و دوران نه دوران انتفاضه با سنگ است و نه دوران موشک‌های سرگردان سیف‌القدس، دوران عملیات‌های دقیق، سهمگین و سرنوشت‌ساز است که می‌تواند سرعت زوال غاصب را بیفزاید. آغاز این نسل‌کشی همین قدر حماسی و پرمعنا بود و دشمن نتوانست این حماسه معنادار را زیر انبوه خاک و خاکسترهای غزه مدفون کند. نسل‌کشی نه آغازش را جبران کرد و نه به پایان معهود و مطلوبش رسید. هرچند در این مدت دشمن پیروزی‌هایی داشته و مقاومت شکست‌هایی، اما در یک تصویر کلی ناکامی بزرگی برای رژیم غاصب رقم خورد و توقفی در سرازیری این رژیم به‌سوی نابودی ایجاد نشد. اظهر من الشمس است که پس از یک سال نسل‌کشی برای اسرائیل هیچ‌چیز عوض نشده و سران رژیم غاصب بارها و بارها با کابوس تکرار هفت اکتبر از خواب خواهند پرید. البته این گزاره به معنای ضعف مطلق رژیم و قدرت و پیروزی محتوم مقاومت نیست؛ بلکه این یک سال و اندی خالی از نکته‌ها و عبرت‌هایی برای ما و ادامه راه مبارزه نبود. در ادامه برخی از این نکات را مرور می‌کنیم.
یک. طوفان‌الاقصی سطح مقابله رژیم اشغالگر با مقاومت منطقه را تا نقطه پایان چند پله بالا برد و این یعنی آتش‌بس غزه به معنای توقف یا حتی کاهش این تقابل نیست. جنگ ادامه دارد و صرفا شکل آن عوض شده است. برای نمونه یکی از اشکال آن، ایجاد ناامنی‌های داخلی برای کشورهای منطقه به خصوص ایران و عراق است.
شنیده‌ها حاکی از توقیف مستمر محموله‌های تسلیحاتی در مرزهای کشور است. رژیم غاصب خود نیز در درون جامعه از شکاف‌ها و درگیری‌ها رنج می‌برد؛ پس با ما در همان سطحی می‌جنگد که خود با آن درگیر است. به نظر می‌رسد هم برای اسرائیل و هم برای ایران، مطلوب‌ترین راهبرد جنگی، فروپاشی حریف از درون است. تلاش دشمن در راستای این هدف هرچند برای او دویدن در پی سرابی بیش نیست؛ اما برای ما هم خالی از آسیب نمی‌تواند باشد. 
دو. گاهی اشیائی کوچک می‌توانند سایه‌هایی بزرگ ایجاد کنند. بستگی دارد نور را از چه زاویه‌ای به آن بتابانی. رژیم اشغالگر در این جنگ دست به ابتکارهایی زد که دال بر قدرت او نیست؛ اما توانمندی‌های مهمی است که می‌تواند سایه قدرت دشمن را طول و عرض ببخشد. لازم است که روی این توانمندی‌ها کار شود و دیگر توانمندی‌های پنهان او کشف و از غافلگیری جلوگیری شود. غافلگیری در عصر رسانه، سایه قدرت دشمن را حجیم می‌کند و پرده توهم قدرت او را ضخیم. یکی از این برگ‌آس‌ها که اسرائیل در این جنگ رو کرد، عملیات تروریستی انفجار پیجرها بود. یک حربه کثیف و شنیع که رژیم بی‌آبرویی ناشی از آن را به جان خرید. چراکه به زعم او برایش می‌ارزید: آبروی نداشته خود را حراج کرد اما هم به حزب‌الله ضربه زد و هم بخشی از توان پنهان خود را رو کرد. در عصر رسانه باید سینمایی جنگید و کاری کرد که مردم جهان خود را در جایگاه تماشاچیان یک اثر هنری ببینند؛ آن وقت توی جنایتکار را هم یک آنتاگونیست یا شخصیت منفی بزرگ خواهند دید. دشمن با خود می‌گوید اگر قرار است اهریمن باشی؛ لااقل ترسناک باش! این همان زاویه نوری است که سایه یک رژیم محتضر را بزرگ می‌کند تا در چشم مردم رسانه‌زده، همچون یک ابرقدرت جلوه کند. هرچند تمام این معرکه‌گیری‌ها از سوی رژیم اشغالگر، به پای ثانیه‌های آخر زندگی یحیی السنوار نمی‌رسید. همان فیلم چندثانیه‌ای که مرزهای افسانه‌های چریکی در تاریخ معاصر جهان را جابه‌جا کرد. 
سه. در سال‌هایی که مقاومت غرب آسیا به رهبری حاج‌قاسم با داعش درگیر بود، بین هسته‌های مقاومت و دولت‌های منطقه نوعی وحدت در جریان بود. عنصر مهمی که امروز دشمن در تضعیف آن می‌کوشد. وحدت بین هسته‌های مقاومت در دولت‌های منطقه در سال‌های گذشته مدیون خطر محسوس و ملموس داعش و همچنین توان حاج‌قاسم در دیپلماسی مقاومت بود. رویکردی که امروزهم باید پیش گرفته شود. گروه‌های مقاوم نباید در دو جبهه درگیر باشند و یا اینکه خصلت ملی خود را از دست بدهند.
چهار. پس از غزه که پایتخت مقاومت فطرت بشری است، مدال زرین مقاومت به ملت یمن تعلق می‌گیرد که تا روز آخر در کنار مردم باریکه ماند و گنبد آهنین را تا ابد به یک شوخی تبدیل کرد. یمن خنجر سرخ و بران غرب آسیاست. معمایی که دشمن را عاجز کرد و قدرت گفتمان مقاومت به اثبات رساند. ما هرچند حامی غزه و صنعاییم اما در عرصه نرم‌افزار، باید از آن‌ها بیاموزیم؛ آن‌هایند که به ما روحیه می‌دهند و مقاومت را برایمان معنا می‌کنند. امید که این آتش‌بس برای مردم غزه مقدمه پیروزی‌های بزرگ‌تر باشد و برگ‌های تازه راه خود را از میان آوارهای این سال طولانی پیدا کنند.
جواد شاملو

http://www.khozestan-online.ir/fa/News/1033230/اکنون-ما-و-آتش‌بس
بستن   چاپ