پیام
خوزستان - فارس / دزفول، شهر مقاوم در برابر تحولات فرهنگی و سیاسی دوران پهلوی، همواره نمادی از ایستادگی مردم در برابر تحمیلهای رژیم بود. از واکنشهای تند به بیحجابی اجباری تا مقاومت خیابانی و اعتراضهای فرهنگی، این شهر در دل تاریخ انقلاب اسلامی، نقشی برجسته ایفا کرد.
در دل شبهای تاریک و ساکت دزفول، صدای طبل عزاداری بلند میشود و جوانان به شور و شوق در خیابانها پرسه میزنند. اما این فقط شور مذهبی نیست؛ این گواهی از مبارزهای ناپیدا و خاموش است که در دل مردم جوشیده و به روزهای خونین انقلاب پیوند خورده است. مردمی که هر روز با چهرهای مذهبی در برابر چالشهای فرهنگی و سیاسی ایستادهاند، حالا نمیتوانند بیعدالتی را تحمل کنند و علیه ظلم قد علم میکنند.
دزفول، این شهر کهن با تاریخِ عارفان و علما، در دهههای 40 و 50 در مواجهه با تحولات عظیم، تحولی دیگر را نیز تجربه کرد. دزفول، شهری که در دل خود تاریخ ایران را نگهداشته است، در آستانه انقلاب شاهد تغییرات فرهنگی و سیاسی بود که بر زندگی روزمره مردم تأثیر شگرفی گذاشت. همین مردم که از روزگاران گذشته، نه تنها به عبادت و علم عشق میورزیدند، بلکه در مواجهه با رژیم پهلوی و سیاستهایش، زودتر از هر جا به اعتراض برخاستند. در یکی از خاطرات احمد زرهانی، بازتاب یکی از این اعتراضات را میبینیم که نمونهای از مقاومت انسانی و فرهنگی در برابر اجباریترین تغییرات اجتماعی است.
دزفول و واکنش به بیحجابی
یکی از مهمترین صحنههای مقاومت مردم
دزفول علیه رژیم پهلوی، واکنش آنها به سیاستهای فرهنگی آن زمان، بهویژه در برابر بیحجابی اجباری بود. مردم دزفول، که از گذشتههای دور در حفظ ارزشهای دینی خود شناخته میشدند، هیچگاه این تحمیلها را نپذیرفتند. این مخالفتها با بیحجابی نه تنها از سوی زنان بلکه توسط مردان نیز در عرصههای عمومی و خصوصی بیان میشد. یک روز، در کنار رود دز، وقتی بهروز وثوقی و گروهی از هنرپیشگان فیلمبرداری فیلم «تله» را آغاز کرده بودند، جوانان دزفولی با حملهای ناگهانی با سنگ به سوی آنها شتافتند. یک ساعت درگیری و فرار پلیس، سرانجام کاری نکرد تا مردم از
دزفول عقبنشینی کنند. بیحجابی و نمایش بیعفتی برای مردم
دزفول قابل قبول نبود.
در اوایل دههی پنجاه، «اشرف پهلوی»، خواهر محمدرضا شاه، برای سخنرانی در سازمان زنان
دزفول حضور پیدا کرد. در آن جلسه، وقتی او با زنان روسریبهسر مواجه شد، خشمگین شد و از مسئولین خواست تا برخوردی قاطع داشته باشند. این حادثه نمادی از تضادهای فرهنگی و دینی در آن دوران بود. اما مردم
دزفول که به شدت از سیاستهای فرهنگی رژیم پهلوی رنج میبردند، به طور فعال در برابر این تحولات ایستادگی کردند.
در دههی 40 و 50، با گسترش بیحجابی، مردم
دزفول به ویژه جوانان واکنشهای تندی نشان دادند. یک بار، وقتی دختر یکی از افسران نیروی زمینی با لباسهای تنگ سوار موتور سیکلت شد، جوانان
دزفول به سرعت وارد عمل شدند و با پرتاب آجر به موتور سوار، او و دخترش را مجبور به عقبنشینی کردند. این مقاومتهای خاموش، از جنس شور و غیرت دینی مردم
دزفول بود که هرگز بیحجابی را نمیپذیرفتند.
چالشهای اجتماعی و دینی در
دزفول در دزفول، گاهی رژیم برای تأثیرگذاری بیشتر بر افکار عمومی، افراد دینی اما نزدیک به خود را به مساجد میفرستاد. یکی از این شخصیتها، سید معمم و خوشبیانی بود که در مسجد جامع سخنرانی میکرد. حضور چنین افرادی در
دزفول برای برخی از مردم، سرآغاز نشانههای انحراف دینی بود. در مقابل، حوزههای علمیه همچنان در
دزفول به فعالیت خود ادامه میدادند و علمای برجستهای چون آیتالله شیخ جعفر سبحانی و حاج شیخ رضا گلسرخی همچنان به مردم
دزفول در مسیر انقلاب روحیه میبخشیدند.
تظاهرات مذهبی در
دزفول اما این مقاومت دزفولیها تنها محدود به بیحجابی و درگیریهای خیابانی نمیشد. در ایام تاسوعا و عاشورا، زمانی که رژیم پهلوی تلاش میکرد تا برنامههای عزاداری را محدود کند، مردم
دزفول هرچه بیشتر به تظاهرات مذهبی روی آوردند. آنها دهلزدن را در تکایا منع کردند و بهجای آن شور بیشتری در مراسم عزاداری نشان دادند. این عزاداریها بهزودی به نمادی از مخالفت با رژیم تبدیل شد، تا جایی که در سالهای آخر رژیم پهلوی، عزاداریها ابعاد سیاسی بهخود گرفت و بهعنوان نمادی از خواستههای مردم برای آزادی و استقلال مطرح شد.
گروه منصورون در
دزفول در کنار این تحولات فرهنگی، گروههای سیاسی نیز در
دزفول شکل گرفتند که بیشتر تحت تأثیر اندیشههای انقلابی بودند. گروه منصورون، که از جوانان پیرو خط امام تشکیل شده بود، در این دوره به مبارزه مسلحانه روی آورد. گروه منصورون در دزفول، بهرغم فعالیتهای محدود خود، توانستند در دل جوانان نفوذ کنند. یکی از اعضای برجسته این گروه، شهید عزیز صفری بود که با جسارت و شهامت در مسیر مبارزه علیه رژیم سلطنتی حرکت میکرد. او با حرکات انقلابی خود، همچون استفاده از اصول مخفیکاری و مقابله با نفوذ رژیم، نشان داد که حتی در میان فشارهای شدید، جوانان
دزفول همچنان میتوانند به مبارزه بپردازند.
دزفول با تمام ویژگیهایش، از یک سو نماینده مقاومت مذهبی و فرهنگی در برابر رژیم بود و از سوی دیگر، همچنان جولانگاه مبارزات سیاسی و اجتماعی برای آزادی و استقلال. این نبردها نه تنها بر تاریخ
دزفول تأثیر گذاشت بلکه نمونهای از مبارزات مردمی در برابر سلطههای فرهنگی و سیاسی شد. در این میان، داستان شهید عزیز صفری و همرزمانش، یادآور جانفشانیهای بزرگ مردانی است که هرچند با دستهای خالی و در شرایطی سخت مبارزه کردند، اما در نهایت قلبهای مردم
دزفول را بهطور جاودانه تسخیر کردند.
اقتباسی از کتاب به سوی روشنایی (خاطرات سیداحمد زرهانی)
http://www.khozestan-online.ir/fa/News/1042965/عکس--شهری-که-در-برابر-بیحجابی-قیام-کرد