پیام خوزستان
سه روایت از ساخت فیلم «اسفند» از زبان کارگردان
دوشنبه 15 بهمن 1403 - 13:52:34
پیام خوزستان - همشهری آنلاین: دانش اقباشاوی،‌کارگردان فیلم سینمایی «اسفند» در سه روایت از ساخت این فیلم می‌گوید:
به لحاظ دراماتیک، ایده ساخت فیلم «اسفند» از دوران بچگی‌ام شکل گرفت؛ من متولد 58 و اهل آبادان هستم و در واقع یک جنگ‌زده تمام عیار و از خانواده دو رگه عرب و بختیاری-
فارس‌زبان. یک‌سال و ‌نیم داشتم که جنگ‌زده شدیم و خانه‌مان خراب شد و از همان کودکی به اصفهان رفتیم.
بیشتر بخوانید: اخبار روز خبربان
اما تمام خانه و زندگی ما در آبادان ماند. می‌گفتند امروز یا فردا جنگ تمام می‌شود، اما هیچ اتفاقی نیفتاد؛ عمو و شوهر عمه‌ای داشتم که همچنان در آبادان ماندند. عمویم را «روزی» صدا می‌زدند که نامش عبدالرزاق بود؛ همیشه صورتش را می‌تراشید و وقتی پدرم جویای کار و بارش می‌شد، می‌گفت در جبهه است و پدرم می‌گفت در جبهه چه می‌کنی، ریش‌هایت را می‌تراشی با تو کاری ندارند؟ او می‌گفت و ما باور نمی‌کردیم. شوهر عمه‌ام در بخش تبلیغات بود. مادرم اصرار داشت که وسایل خانه را از آبادان بیاوریم. آن زمان رفتن به آبادان و دیگر شهرها نیاز به کارت تردد داشت و با هماهنگی قرار شد به آبادان برویم و وسایل خانه را بیاوریم. از اصفهان به سمت خوزستان رفتیم و ما را به منطقه سوسنگرد بردند. یادم است که هویزه با خاک یکسان شده و تنها یک مسجد با گنبد آبی باقی‌مانده بود، اما در سوسنگرد من به‌عنوان یک بچه، خاطره‌های خوبی دارم؛ اینکه در میان سپاهیان ‌ حضور داشتم و خوش می‌گذشت. وسایل خانه را بار کامیون کردیم و به اصفهان آوردیم و بعد از آن 6سال طول کشید که جنگ تمام شود و با همان وسایل به آبادان بازگشتیم.
بازگشت به آبادان
جنگ تمام شد و من آن زمان 10ساله بودم؛ عمویم آن سال و قبل از بازگشت به اصفهان زودتر به‌دنبال من آمد و با هم به جنوب رفتیم، ‌منطقه‌ها را با موتور تریل نشان می‌داد، شروع کرد به صحبت با من که ما زمان جنگ به عراق می‌رفتیم و اطلاعات می‌آوردیم. باور نمی‌کردم، چرا که رفتن به عراق یکی از موضوعات غیرممکن بود. عمویم شوخ‌طبع بود و شر و شور خاصی داشت. روزی دیدم در وسایلش مدال وجود دارد و متوجه شدم او راننده نبود، بلکه از نیروهای شناسایی بود و به او می‌گفتند «نمر» به‌معنای ببر. بزرگ شدم به سینمای جوان آبادان رفتم. فیلم کوتاه ساختم و بعدها دستیار کارگردان شدم؛ در فیلم‌های به رنگ ارغوان، ‌دوئل و رستاخیز آموختم، ‌مسیر ساخت را یاد گرفتم و افراد زیادی را دیدم. همیشه همه توصیه می‌کردند که چون بچه جنگ هستی، فیلم جنگی بساز و می‌گفتم ضرورتی ندارد. تا فروردین 86 که خوابی دیدم. خواب 4نفر از همان سپاهی‌هایی که در کودکی دیده بودمشان و من هم در خوابم کودک بودم، آن‌طرف‌تر زنی عرب مویه و سینه‌زنی می‌کرد. همانطور که در سنگر 4نفر را دیدم بازگشتم، این‌بار دیدم که سرندارند و از گردن‌هایشان خون فواره می‌کرد. وقتی از خواب پریدم دیدم پهنای صورتم خیس است و همان جا به رفیقی زنگ زدم و گفتم خواب دیده‌ام و اینکه چرا به دوران کودکی رفتم و این افراد را دیدم. آن موقع 4فروردین 86 بود. ماجرا تمام شد، به سراغ «تاج محل‌» رفتم، با کریم نیکونظر چند فیلمنامه نوشتیم و قرار شد آنها را بسازیم که یکی از آنها فیلم «57» بود، 3بار پروانه ساخت گرفت اما پول نبود و منقضی شد. در این میان یک اپیزود از «هیهات» را ساختم و باز هم حبیب ایل بیگی گفت که فیلم جنگی بساز و می‌گفتم
ضرورتی ندارد.
خوابی که مرا رها نمی‌کرد
زمستان 1400 بود؛ با چند دوست نویسنده و فیلمساز نشسته بودیم از ساخت فیلم و طرح و ایده‌ها می‌گفتیم؛ یکی از دوستان قصه فیلم جنگی تعریف می‌کرد که باز هم گفت چرا فیلم جنگی نمی‌سازی؛ ‌آن زمان درگیر چند فیلم اجتماعی بودم، گفت برای فیلم اجتماعی فیلمساز زیاد است اما برای فیلم جنگی کسی را نداریم. معتقد بود که من تجربه زیستی در جنگ را دارم. فردای همان روز به شوهر عمه‌ام زنگ زدم، دیگر عمویم در قید حیات نبود. از او درباره علی هاشمی پرسیدم و کلی درباره‌اش گفت و از نبوغ و هوشش تعریف کرد. ناگهان گفت تو خودت هم که علی هاشمی را دیده‌ای؛ همان موقع که بچه بودی آمدی سپاه سوسنگرد و کاغذهای تردد را هم هاشمی امضا کرده بود.
کاغذش را دیدم که آن زمان در تردد زده بود«همراه خردسال دانش اقباشاوی»‌ و تازه متوجه شدم او علی هاشمی است. فلاش بک زدم به خوابی که سال 86دیده بودم. شوهر عمه‌ام کتاب‌های متعددی درباره علی هاشمی به من معرفی کرد و آنها را خواندم و بعد مرا با خانواده او مرتبط کرد؛ بعد از همه اینها خودم به سراغ سوژه رفتم، تلاشم این بود که فیلمش را بسازم.
کد خبر 922463 منبع: همشهری آنلاین برچسب‌ها جشنواره‌های بین‌المللی دفاع - سپاه پاسداران کارگردانان سینمای ایران جشنواره فیلم فجر دفاع مقدس شهید دفاع - جنگنده سینمای ایران

http://www.khozestan-online.ir/fa/News/1044837/سه-روایت-از-ساخت-فیلم-«اسفند»-از-زبان-کارگردان
بستن   چاپ