پیام خوزستان
تست گرم ترامپ
سه شنبه 16 بهمن 1403 - 02:49:06
پیام خوزستان - سفر نتانیاهو به آمریکا و مواضع احتمالی رئیس‌جمهور این کشور را چگونه می‌توان تحلیل کرد؟. - اخبار رسانه ها -
به گزارش گروه رسانه‌های خبرگزاری تسنیم، سیدمهدی طالبی در یادداشتی نوشت: آمریکا و رژیم صهیونیستی درصدد دور جدیدی از تنش‌آفرینی و توسعه آشوب در منطقه‌اند. به همین منظور «بنیامین نتانیاهو» نخست‌وزیر رژیم صهیونیستی روز گذشته (یکشنبه 15 بهمن، 3 فوریه) به آمریکا سفر کرد.
او قرار است با «دونالد ترامپ» رئیس‌جمهور آمریکا دیدار کند. دیدار با نخست‌وزیر رژیم صهیونیستی نخستین دیدار ترامپ با یک مسئول خارجی خواهد بود؛ پدیده‌ای که نشان‌دهنده نقش رژیم صهیونیستی در پیشبرد سیاست‌های او و اهمیتی است که وی در ابتدای دولتش برای مسائل غرب آسیا قائل شده است. نفس این اولویت دادن حاوی خطراتی برای ملت‌های منطقه و محور مقاومت است. دولت ترامپ به تازگی پیشنهاد کرده ساکنان غزه با خروج از این منطقه در کشور‌هایی مانند اردن، مصر و حتی اندونزی ساکن شوند. او همچنین دولت عراق را تهدید کرده تا گروه‌های مقاومت این کشور را منحل کند. به معنایی دیگر، ترامپ می‌خواهد بدون جنگ و با سایه آن، همان ضربه‌ای را به مقاومت وارد کند که رژیم صهیونیستی سعی می‌کرد با قوای نظامی وارد سازد. 
برخلاف برخی خوش‌بینی‌ها، ترامپ به سرعت درحال غلتیدن به سمت رویارویی با محور مقاومت است. با مسیری که رئیس‌جمهور جدید آمریکا در پیش گرفته می‌توان این فرضیه را مطرح کرد که او با برخی اقدامات مانند لغو محافظت افراد تاریخ‌مصرف‌گذشته‌ای مثل «جان بولتون» مشاور امنیت ملی خود و فرد بی‌اهمیتی مانند «برایان هوک» مسئول اسبق میز ایران در وزارت خارجه آمریکا، به دنبال فریب ایران و فروبردن تهران در غفلت بوده است. او در پوشش این اقدامات نخستین دیدار خارجی خود را با نتانیاهو ترتیب داده، خواهان کوچ مردم غزه شده و خواهان انحلال گروه‌های مقاومت عراقی است. 
توقعات آمریکا
آمریکا به دنبال دو موضوع اساسی در رابطه با رژیم صهیونیستی است تا مطابق منافع خود اوضاع را حل‌و‌فصل کند. این موضوعات به شرح ذیل‌اند. 
1. عادی‌سازی
عادی‌سازی عمدتاً به دولت ترامپ نسبت داده می‌شود، اما این روند مدت‌ها وجود داشته و حتی به پیش از انقلاب اسلامی ایران باز می‌گردد. سفر «انور سادات» حاکم اسبق مصر به فلسطین اشغالی و سخنرانی در پارلمان رژیم صهیونیستی یکسال پیش از انقلاب اسلامی انجام شد؛ اقدامی که واکنشی شدید در میان اسلامگریان داشت و «امام خمینی(ره)» بنیان‌گذار جمهوری اسلامی ایران پس از وقوع انقلاب روابط با مصر را قطع و از سوی دیگر «خالد اسلامبولی» نظامی مصری، سادات را در حین رژه نظامی به ضرب گلوله ترور کرد. 
آنچه به ترامپ نسبت داده می‌شود، نوع جدیدی از روند عادی‌سازی است که تفاوت‌هایی با گذشته دارد. نخست آنکه این عادی‌سازی موضوعی فراتر از ابعاد امنیتی و همسایگان رژیم صهیونیستی دارد. اگر در دور نخست عادی‌سازی دو کشور مصر و اردن که در جنگ با رژیم بودند با تل‌آویو صلح کردند و تمرکز فشار‌ها برای عادی‌سازی به سمت سوریه و لبنان چرخید، عادی‌سازی کنونی ورای شامات و پیرامون آن جریان دارد. مراکش در منتهی‌الیه غربی جهان اسلام و اندونزی در منتهی‌الیه شرق جهان اسلام در این روند حضور دارند که نشان‌دهنده گستره جغرافیایی غیرقابل مقایسه آن با روند عادی‌سازی پیشین است. همچنین در فقره جدید عادی‌سازی باید تمام کشور‌ها حضور داشته باشند. این نوع از عملکرد آمریکا قدری مشکوک است، زیرا در ظاهر دلیل خاصی برای این سراسیمگی آمریکا برای عادی‌سازی، آن هم از شرق آسیا گرفته تا شمال غرب آفریقا وجود ندارد؛ چه اینکه پیش از این نیز این سراسیمگی وجود نداشت. اگر نگاهی عمیق‌تر انداخته شود، دلیل این سراسیمگی مشخص می‌شود. 
آمریکا قضیه رژیم صهیونیستی را در میانه رقابت با چین، حساس تلقی کرده و می‌داند اگر در دوره جنگ سرد قضیه فلسطین عامل بزرگی در رویگردانی جهان اسلام از بلوک غرب بود، این مسئله در رقابت با چین به ویژه با حضور دیدگاه‌های مقاومتی وخیم‌تر خواهد شد. از آنجا که به دلیل قدرت لابی صهیونیستی در آمریکا و عادت ساختار‌های عمیق دولت این کشور به حمایت از تل‌آویو، آمریکا قادر به اعمال فشار علیه صهیونیست‌ها نیست، تلاش دارد با فشار به جهان اسلام این قضیه را یکسره کند. او می‌خواهد ساکنان غزه را در سراسر جهان اسلام پراکنده سازد تا این آوارگان به مسئله تمام کشور‌های اسلامی تبدیل شده و مشکلاتی که دارند به بروز درگیری میان ساکنان کشور‌های میزبان و این آوارگان تبدیل شود؛ همانند درگیری که امروزه میان آوارگان سوری با ترکیه وجود دارد و یا تهدیداتی که آن‌ها علیه لبنان آفریده‌اند. آوارگان فسلطینی نیز برای مدت‌ها در سوریه و لبنان منشأ اختلافاتی بوده‌اند. حضور جمعیت‌های قابل توجه فلسطینی در اردن، مصر و اندونزی اختلافاتی را نیز میان مردم این کشور‌ها با فلسطینی‌ها خواهد آفرید. واشنگتن امیدوار است از این طریق قادر بر فائق آمدن بر قضیه فلسطین برای جلوگیری از اثرگذاری منفی آن بر رقابت آمریکا با چین باشد. 
2. مهار ایران
آمریکا در سال‌های اخیر مختصات جدیدی را در بازیگری ایران دریافته که باعث شده سیاست‌های خود برای مهار تهران را وارد ریسک‌پذیری‌های بالاتری کند. تبعات انقلاب اسلامی ایران علیه آمریکا تا مدت‌ها تنها محیط همسایگی ایران را به شکل غیرمستقیم تحت تأثیر قرار می‌داد، آن هم در شرایطی که همین تأثیر نیز قابل مدیریت بود. در دوره صدام، عراق با وجود اکثریت جمعیت شیعه، 8 سال وادار به جنگ با ایران شد تا همگرایی میان دو کشور به تأخیر بیفتد. درحال حاضر اما وضعیت نفوذ منطقه‌ای ایران شباهتی به هیچ‌کدام از دوره‌های پیشین ندارد. 
حتی در زمان بروز ناآرامی‌های سال 2011 در سوریه و پیش از آن شکل‌گیری تحولات موسوم به بهار عربی، جایگاه ایران همانند امروز دارای ظرفیت‌های گسترده نبود. برای فهم این موضوع می‌توان چند سؤال مطرح کرد. نوار غزه در سال‌های 2008، 2012، 2014، 2021 و برهه‌ای در اوایل سال 2023 و پیش از عملیات 7 اکتبر شاهد جنگ میان مقاومت و رژیم صهیونیستی بود، اما آیا در تمام این سال‌ها محور مقاومت قادر به چالش‌زایی و حمله مستقیم به رژیم بود؟ آیا در آن زمان بر فرض آمادگی محور، بازدارندگی قابل توجهی برای مقابله با حملات رژیم و آمریکا وجود داشت؟ آیا محور از ابزار‌های لازم برای حملات مداوم به سرزمین‌های اشغالی برخوردار بود؟ آشکار است که اگر توانی وجود داشت، از بذل آن برای حمایت از مقاومت غزه خودداری نمی‌شد. در جریان جنگ 7 اکتبر، محور مقاومت با قابلیت‌های جدیدی که یافته بود، ضربات سنگینی به رژیم صهیونیستی زد. کار به جایی رسید که مقاومت یمن که بازیگری جدید است، در برهه‌ای از جنگ هر شب با تک شلیک‌های بالستیک خود به قلب سرزمین‌های اشغالی حمله می‌کرد. از سوی دیگر یمن با حمله به خطوط تجارت دریایی رژیم صهیونیستی، انحصار نظارت بر تجارت دریایی را از دستان آمریکا خارج کرد. 
مختصات جدید محور مقاومت و رهبری ایران بر آن، چیزی نیست که آمریکا بتواند با آن کنار بیاید. حضور مستقیم‌تر آمریکا در منطقه، جلو انداختن رژیم صهیونیستی برای عملیات نظامی ولو به قیمت ضربات شدیدی که به آن وارد می‌شود و همچنین پررنگ‌تر کردن نقش عربستان سعودی و ترکیه، همه و همه اقدامات جدید واشنگتن در منطقه‌اند که برخی از آن‌ها جدید به حساب می‌آیند. آمریکا همواره تلاش کرده با استفاده از ظرفیت‌های ترکیه و عربستان سعودی در منطقه بازی کند، اما وجه تمایز کنونی، پررنگ‌تر کردن این نقش است. با این حال این مسئله که از رژیم صهیونیستی برای پیشبرد عملیاتی سیاست‌های آمریکا استفاده شود، حداقل در دهه‌های اخیر موضوعی جدید است. واشنگتن به جای دفاع از تل‌آویو، در مقاطعی به دنبال مصرف آن برای منافع خود است. آمریکا از رژیم صهیونیستی برای مهار ایران توقعاتی دارد که در برخی حوزه‌ها می‌تواند با خواست تل‌آویو تفاوت داشته باشد. آنچه واشنگتن از تل‌آویو در قبال ایران می‌خواهد، تداوم ضربه به متحدان منطقه‌ای ایران و تشدید تهدیداتش علیه تأسیسات این کشور است، بدون آنکه واقعاً قصدی برای حمله داشته باشد.
خواست‌های نتانیاهو
رژیم صهیونیستی به رهبری نتانیاهو اهدافی علیه ایران دارد که او در جریان دیدار با ترامپ تلاش خواهد کرد رئیس‌جمهور آمریکا را به سمت این خواسته‌ها سوق دهد. 
1. ضربه به ایران
رژیم صهیونیستی برخلاف آمریکا به دنبال مهار ایران نیست، بلکه می‌خواهد هرچه سریع‌تر ضربه‌ای به آن وارد کند. این ضربه از نگاه صهیونیست‌ها شرایطی دارد. نخست آنکه آمریکا باید برای این ضربه تسلیحات و امکانات لازم را در اختیار صهیونیست‌ها قرار داده و در آن مشارکت‌هایی مانند اعزام سوخت‌رسان داشته باشد. توقع دوم صهیونیست‌ها، ایجاد بازدارندگی برای رژیم صهیونیستی توسط آمریکا پس از حمله‌اش به تأسیسات ایران است. از نگاه نتانیاهو آمریکا باید پیش از حمله رژیم صهیونیستی به تأسیسات ایران، تهران را تهدید کند که به حمله تل‌آویو پاسخی ندهد. فریب‌آمیز اینکه نتانیاهو می‌خواهد اگر ایران پاسخی به آمریکا داد، این پاسخ را تفسیر به ضعف ایران کرده و از رهگذر آن ترامپ را ترغیب به حضور در اصل عملیات کند. 
2. تقویت موقعیت داخلی
موقعیت نتانیاهو در پی آتش‌بس در غزه و برداشت افکار عمومی از شکست وی در این جنگ تضعیف شده است. هرچند نتانیاهو ادعا می‌کرد «روز پس از جنگ» شامل برکناری حماس از حکومت در غزه و استقرار دولتی جدید در آن خواهد بود، اما آشکارا این روز به آغاز حملات برای ساقط کردن حکومت وی مربوط می‌شد. نتانیاهو می‌خواهد ترامپ با چراغ سبز به او، مخالفان داخلی‌اش را ناامید کند. 
3. الحاق
رژیم صهیونیستی پیش از 7 اکتبر تلاش داشت با حمله پیش‌دستانه و ناگهانی به غزه، ضمن سرکوب مقاومت، کنترل این منطقه را در دست گرفته و درنهایت آن را به خاک خود الحاق کند. صهیونیست‌ها همچنین قصد داشتند با حمله به لبنان و سرکوب مقاومت این کشور، قطعاتی از جنوب آن را به یغما ببرند. تل‌آویو در غزه و جنوب لبنان ناکام مانده اما در جنوب سوریه پیشروی‌هایی داشته است. به نظر می‌رسد نتانیاهو به دنبال جلب نظر ترامپ برای یکسره کردن کار الحاق تصرفات جدید صهیونیست‌ها در جولان سوریه باشد تا بتواند این امتیاز را به جامعه داخلی برای تداوم نخست‌وزیری‌اش ارائه کند. 
انتهای پیام/

http://www.khozestan-online.ir/fa/News/1045453/تست-گرم-ترامپ
بستن   چاپ