پیام خوزستان
هیچ سروده‌ای در دیوان نظامی جز زبان پارسی نیست
چهارشنبه 22 اسفند 1403 - 14:28:39
پیام خوزستان - ایسنا / میرجلال‌الدین کزازی، نظامی را یکی از بزرگ‌ترین، نامورترین، شگفتی‌انگیزترین و شگرف‌ترین سخنوران ایرانی می‌خواند و تأکید می‌کند: هیچ سروده‌ای در «پنج گنج» نظامی یا در دیوان او جز زبان پارسی نیست.
میرجلال‌الدین کزازی یکی از چهره‌های نامدار و شناخته‌شده حوزه ادبیات کهن و ادبیات معاصر ایران به شمار می‌رود. او یکی از پژوهشگران بنام شاهنامه است و دراین زمینه به ارائه آثار متعددی پرداخته است.
همزمان با هفته بزرگداشت مقام حکیم نظامی توسط انجمن آثار و مفاخر فرهنگی و به ‌این مناسبت با این پژوهشگر زبان فارسی درباره شاخصه‌های آثار نظامی و منظومه‌های این شاعر کهن گفت‌وگویی انجام شده است که متن آن در پی می‌آید.
آیا شما هم با این مسئله موافق هستید که ظرفیت گسترده منظومه‌های نظامی به نسبت سال‌های گذشته، بیشتر منبع الهام هنرمندان و ادیبان قرارگرفته است؟
نظامی یکی از سه سخنور ستیغینه در پهنه سخن پارسی است، در بخشی از این سخن شگرف و شیوا که آن را ادب داستانی می‌نامیم، دو سخنور بزرگ و بنام دیگر که بر ستیغ سخن ایستاده‌اند، یکی فردوسی است که خداوندگار رزم‌نامه است و دو دیگر، مولاناست که خداوندگار رازنامه است. سه دیگر، نظامی است که خداوندگار بزم‌نامه است. این سه قلمرو، گسترده‌ترین و مایه‌ورترین قلمروها در سخن پارسی است. هرکدام ازاین سه، در قلمرو خویش نه‌تنها در ایمان، به راستی بی‌هیچ گمان و گزافه، بی‌همتایند. پرسش بنیادین است که چرا در این سالیان، هیچ به فردوسی و به مولانا پرداخته‌اند؟ می‌توان گفت، نظامی در سایه مانده است. پاسخی که بدین پرسش می‌توان داد، یکی شاید این است که ایرانیان دراین سالیان بیش، با رزم و راز پیوند داشته‌اند، به بزم چندان نمی‌گراییده‌اند. از سویی دیگر، بخشی بنیادین از رزم‌نامه را بزم‌نامه می‌سازد. بزم پاره‌ای ناگزیر از رزم است، رزم ناگتفه پیداست که سرنوشت پهلوانان است و بخشی از زندگانی پهلوان در بزم می‌گذرد. بزم‌نامه‌های شاهنامه از کهن‌ترین و زیباترین بزم‌نامه های پارسی است. دیگر، شاید این است که به شیوه‌ای نادرست، ناپذیرفتی و فریبکارانه در این دهه‌های سپسین، نظامی، سخنوری شمرده شده است که گویا بیرون از جغرافیای ایران است.
درحالی‌که چنین ادعاهایی از اساس نادرست هستند.
بله، پیداست که این دروغی است بزرگ و دلشکن. درست است که نظامی سالیانی از زندگانی خود را در گنجه گذرانیده است، اما هر زمان از گنجه سخنی در میان می‌آورد، این شهر را می‌نکوهد و خوار می‌داند. پرشور، دریغ می‌برد که از شهرهای دیگر ایران که آنها را بسیار ارج می‌نهد به دور افتاده است. برپایه بیت‌هایی، شهرهایی در بخش میانین ایران بزرگ که آن را به شیوه تازیان، عراق عجم می‌نامند، زادگاه و پروردگاه نظامی بوده است. من نمی‌خواهم به این زمینه بپذیرم زیرا سخن به درازا می‌کشد، اما به یک نمونه از پیوند نظامی با گنجه بسنده می‌کنم. در بیت‌هایی از «خسرو و شیرین»، نظامی از گنجه به تلخی و به اندوه یاد کرده است. در آن بخش از این بزم‌نامه برین و بهین که برترین شاهکار بزم‌نامه‌ای است، در ادب جهانی است، در آن از دوستی سخن در میان آورده است که او را به سرودن این داستان دلکش برمی انگیخته است. آن بیت‌ها این است:
چرا گشتی دراین بی غوله پا بست 
چنین نقد عراقی بر کف دست 
رکاب از شهربند گنجه بگشای 
عنان شیر داری پنجه بگشای 
فرس بیرون فکن میدان فراخ است 
تو سرسبزی و دولت سبز شاخست
زمانه نغز گفتاری ندارد 
واگر دارد چو تو باری ندارد 
همائی کن برافکن سایه بر کار 
ولایت را به جغدی چند مسپار
در این بیت‌ها دل‌خستگی بزم‌نامه‌سرای بزرگ از گنجه آشکار است و آن را بیغوله نامیده است، جای ویرانی و به دور از خرمی، سرسبزی و آبادانی. سخن خویش را به عراقی گفته است، در عراقی ایهامی نغز نهفته است، هم در کاربرد جغرافیایی و هم در کاربرد زبانی و ادبی. عراقی به سروده بسیار دلپذیر و آهنگین گفته می‌شود، به سروده‌ای که من آن را رامش‌سرود می‌نامم. خواجه شیراز هم در بیتی از صوت عراقی سخن گفته است؛ به شکل آوای رامشی و خنیاورانه:
بساز ای مطرب خوشخوان خوشگو 
به شعر فارسی صوت عراقی 
بااین اوصاف توصیف، شما در جایگاه یک پژوهشگر و ادیب پیشکسوت از چهره‌ای چون نظامی چیست؟
آنچه هیچ ‌گمانی در آن نیست در فرجام سخن، این است که نظامی یکی از بزرگ‌ترین، نامورترین، شگفتی‌انگیزترین و شگرف‌ترین سخنواران ایرانی است. حتی اگر هم کسی بپذیرد که نظامی در گنجه زاده شده و گنجه‌ای است که نمی‌توان در این‌باره دل‌آسوده بود. زیرا به شما گفتم در سروده‌های نظامی بیت‌هایی هست که آشکار می‌کند که او در یکی از شهرهای عراق دیده به دیدار جهان گشوده است؛ اما بااین همه، حتی اگر بپذیریم که او در گنجه زاده شده است، گنجه در روزگار زاده شدن او بخشی از ایران بوده است و چند دهه پیش از جغرافیای فرمانروایی ایران گسسته است. هیچ سروده‌ای در «پنج گنج» نظامی یا در دیوان او جز زبان پارسی نیست. مایه شادی است که چند سال است که ایرانیان اندک اندک به شکوه و والایی نظامی در سخن پارسی پی می‌برند و همایش‌هایی چند در این سالیان، در بزرگداشت و شناسانیدن این بزم‌آفرین برترین سامان داده شده است.

http://www.khozestan-online.ir/fa/News/1062493/هیچ-سروده‌ای-در-دیوان-نظامی-جز-زبان-پارسی-نیست
بستن   چاپ