پیام خوزستان
خیمه آلودگی بر سر اهواز
چهارشنبه 3 ارديبهشت 1404 - 13:55:21
پیام خوزستان - به گزارش سلامت نیوز به نقل از شرق، در شهر خاکستری، آسمان دیگر آبی نیست، خاکستری است؛ نه از غروب‌ بلکه از غبار. نفس‌کشیدن در اهواز پر است از رنج، اضطراب و هزینه. اینجا ریه‌ها پیش از دل، تنگ می‌شوند و کودکان با سرفه‌های خشک، آینده‌ای مبهم را آغاز می‌کنند. در خانه‌ها، غبار تا دل کمدها نفوذ کرده و در جان مردم، خستگی تا استخوان.
اهواز سال‌هاست زیر بار آلاینده‌ها خم شده، اما هیچ‌کس صدای ناله‌اش را نمی‌شنود؛ نه در خیابان، نه در آمار، نه در تصمیم‌هایی که باید گرفته شوند و نمی‌شوند. آلودگی هوای اهواز در سال‌های اخیر همچنان در سطح بحرانی قرار دارد؛
در سال 1402 این ‌شهر با ثبت 211 روز دارای شاخص آلودگی بالای صد، آلوده‌ترین شهر ایران شناخته شد و در سه سال گذشته 55 درصد از روزهای آن در شرایط ناسالم سپری شده است. در هفت ماه نخست سال 1403 نیز شاخص آلودگی به‌طور موقت تا 122 بالا رفت که نمود تداوم بحران زیست‌محیطی در این منطقه است. براساس داده‌های ارائه‌شده، در سال گذشته مجموعا پنج‌میلیون‌و 400 هزار نفر دست‌کم یک بار به بیمارستان‌ها و درمانگاه‌های دانشگاه علوم‌پزشکی جندی‌شاپور اهواز مراجعه کرده‌اند. همچنین در هفت ماه اخیر سال 1403، آلودگی هوا باعث شده شمار مراجعات ناشی از مشکلات قلبی و تنفسی 30 درصد افزایش پیدا کند و حدود 251 هزار نفر به‌صورت مستقیم به این دلیل به مراکز درمانی اهواز مراجعه کنند؛ بیشترین تأثیر متوجه کودکان زیر شش سال بوده است.
گردوغبار تا دل کمدها
آلودگی شدید هوای اهواز این روزها زندگی روزمره ساکنان را فلج کرده و حتی پناه‌گرفتن در خانه هم امنیت نفس‌کشیدن را سلب کرده است. یکی از اهالی اهواز از تأثیر آلودگی شدید هوا بر زندگی روزمره شهروندان می‌گوید: «شرایط زندگی به‌شدت دشوار شده است. واقعا نمی‌شود از خانه بیرون رفت؛ نه امکان انجام کارهای روزمره وجود دارد و نه می‌شود برنامه خاصی داشت. حتی در داخل خانه هم نفس‌کشیدن سخت است. گردوخاک آن‌قدر شدید است که اگر خانه‌تکانی کرده باشی یا محیط خانه را کاملا تمیز کرده باشی، باز هم غبار تا داخل کمدها نفوذ می‌کند. شدت آلودگی به حدی‌ است که حتی پنجره‌های دوجداره نیز نمی‌توانند جلوی ورودش را بگیرند».
او در ادامه با اشاره به مشکلات ساکنان مناطق روستایی اطراف اهواز می‌گوید: «اهالی روستاها که دور از شهر زندگی می‌کنند، به خدمات درمانی دسترسی مناسبی ندارند. اورژانس روستایی فعال نیست و فاصله تا مراکز درمانی شهری زیاد است. اگر کسی بر اثر آلودگی دچار مشکل تنفسی شود، ممکن است ساعت‌ها طول بکشد تا به بیمارستان برسد یا مجبور شود با وسیله شخصی خود را برساند. این وضعیت برای کسانی که بیماری‌های ریوی، قلبی یا تنفسی دارند بسیار خطرناک است. بچه‌ها هم آسیب‌پذیرند. مدارس به‌طور مداوم به دلیل آلودگی تعطیل می‌شوند و آموزش دانش‌آموزان به‌شدت آسیب دیده است».
او درباره منشأ این گردوخاک اضافه می‌کند: «طبق گزارش‌ها، افراد دارای بیماری‌های قلبی و تنفسی در معرض خطر بیشتری قرار دارند. این خاکی که به سمت ما می‌آید، فقط گردوغبار نیست، بلکه آلوده است. منشأ آن کشورهای همسایه مثل عراق است؛ جایی که خاک آن به دلیل جنگ‌های گذشته، استفاده از مواد شیمیایی و حضور گروه‌هایی مثل داعش آلوده شده. حتی برخی می‌گویند بخشی از این خاک از سودان هم می‌آید؛ کشوری که خودش با مشکلات و بیماری‌های زیادی درگیر است. در نهایت، این آلودگی می‌تواند برای هرکسی مشکل‌ساز باشد؛ مخصوصا برای سالمندان و افرادی که از پیش‌، زمینه بیماری دارند که بسیاری‌ از آنها مجبور به بستری‌شدن در بیمارستان می‌شوند».
خانه‌ هم پناه نیست
یکی از زنان ساکن اهواز نیز از روزهایی می‌گوید که آسمان خاکستری، تنفس را به امری دشوار و زندگی را به تجربه‌ای فرساینده تبدیل کرده است. او از خانه‌ای می‌گوید که دیگر مأمنی امن نیست و از هوایی که حتی در چهاردیواری‌ خانه نیز ریه‌ها را می‌سوزاند؛ «مدارس مدام تعطیل‌ هستند و بچه‌ها از درس عقب افتاده‌اند.‌ فقط مدرسه نیست که تعطیل شده؛ زندگی روزمره‌ هم از حرکت ایستاده است. نگه‌داشتن کودک در فضای بسته خانه، آن‌هم در چنین شرایطی، کار آسانی نیست. تا چشم برمی‌داری، بچه از در بیرون رفته تا بازی کند، بدون آنکه بداند هوایی که تنفس می‌کند، ممکن است به قیمت سلامتش تمام شود. همین چند هفته پیش، گردوخاک دو روز بی‌وقفه ادامه داشت. نه راه فراری بود و نه جایی برای پناه‌گرفتن. حتی برای رفتن به سرویس بهداشتی که در بسیاری از خانه‌ها در حیاط قرار دارد، باید از میان گردوغبار عبور کنی. در این فاصله کوتاه هم آن‌قدر خاک وارد بینی و دهان و ریه‌ات می‌شود که تا ساعت‌ها درگیرش هستی. احساس می‌کنی خفه شده‌ای. بچه‌ها با همین نفس‌های خسته، آینده‌شان را آغاز می‌کنند».
برای آب سالم باید پول بدهیم
او از مشکلی دیگر نیز یاد می‌کند؛ مسئله‌ای که زندگی را حتی در غیاب گردوغبار هم ناامن کرده است: «آب لوله‌کشی قابل شرب نیست. ما مجبوریم برای آب سالم پول بدهیم، آن‌هم در حالی که قبض آب شهری را هم بی‌کم‌وکاست پرداخت می‌کنیم. آبی که از شیرها می‌آید، اغلب گل‌آلود است و بوی بدی دارد. بارها باعث بروز بیماری‌های پوستی و عفونی شده، به‌ویژه برای زنان. فقط چند شهر محدود مثل دزفول، شوش و اندیمشک به آب نسبتا سالم دسترسی دارند. بقیه ما، هر روز باید برای جرعه‌ای آب قابل اطمینان، هزینه‌های سنگین بپردازیم. 500 لیتر آب تصفیه‌شده نزدیک به 200 هزار تومان قیمت دارد.
این در حالی‌ است که هیچ خدمات منظم یا حمایتی برای تأمین آب شرب به مردم ارائه نمی‌شود». این زن تصویری عجیب از روزمرگی مردم اهواز ترسیم می‌کند: «اینجا دیگر بیرون‌رفتن، انتخاب نیست؛ ریسک است. بیشتر مردم خانه‌نشین شده‌اند. خریدهای ضروری تنها دلیل خروج از خانه است. گردوخاک حتی به درون خانه‌ها هم نفوذ کرده است. وقتی از خواب بیدار می‌شوی، گلویت می‌سوزد، بینی‌ات گرفته است‌ و سرفه مجال نمی‌دهد. خاک، تن آدم را هم تغییر می‌دهد. موها زبر و پوست خشک می‌شود. خستگی دائمی شده است. فعالیتی جز آنچه باید، دیگر ممکن نیست. فقط کسانی که شیفت کاری دارند، مثل نگهبان‌ها یا کارکنان شرکت نفت، مجبورند بروند سر کار. باقی مردم انگار در حصرند؛ در خانه‌هایشان، در هوای بی‌هوا، در روزهایی که دیگر شب و روزش فرقی ندارد. انگار همه ما در سکوت‌ زندانی شده‌ایم».
مردم گرفتارند، نهادها منفعل
وضعیت این منطقه همه را نگران کرده است؛ به ویژه فعالان محیط‌ زیست را که در جریان جزئیات هستند. یکی از آنها هم رضا گهستونی، فعال محیط زیست در خوزستان است. او به «شرق»‌ می‌گوید: وضعیت بحرانی است؛ بحرانی که نه‌تنها سلامت مردم را تهدید می‌کند، بلکه زندگی روزمره، اقتصاد محلی، آموزش کودکان‌ و حتی کارآمدی دستگاه‌های خدماتی را هم تحت‌الشعاع قرار داده است.
او درباره موج اخیر گردوغبار توضیح می‌دهد: «در روزهای گذشته، پدیده‌ای بسیار شدید و نگران‌کننده از گردوغبار بر خوزستان سایه انداخت. این آلودگی ناگهانی و شوک‌آور، نه‌تنها کل استان را درگیر کرد، بلکه زندگی عادی مردم را مختل کرد. بسیاری از ادارات، مدارس و مشاغل آزاد مجبور به تعطیلی شدند و تعداد زیادی از شهروندان به دلیل مشکلات تنفسی، چشمی و قلبی راهی مراکز درمانی شدند. این وضعیت واقعا فاجعه‌بار بود».
گهستونی با اشاره به پیامدهای متعدد این پدیده ادامه می‌دهد: «وقتی آلودگی به این شدت بروز می‌کند، باید از نهادهای مسئول مثل اورژانس، پدافند غیرعامل، ستاد بحران و شهرداری انتظار داشت دست‌کم با توزیع ماسک، اطلاع‌رسانی سریع و اقدامات پیشگیرانه از سلامت مردم حفاظت کنند. اما متأسفانه در بسیاری مواقع، نه اطلاع‌رسانی دقیق انجام‌ و نه ماسک یا دیگر امکانات اولیه توزیع می‌شود. حتی پیش‌بینی‌های هواشناسی هم اغلب دقیق نیست. به‌طوری‌که ممکن است تا روز قبل اعلام شود هوا در وضعیت مطلوب است، اما ناگهان فردا صبح گردوغبار غافلگیرمان می‌کند».
این فعال محیط زیست با تأکید بر دلایل زیست‌محیطی پدیده گردوغبار می‌گوید: «کاهش شدید بارندگی، خشک‌شدن یا کاهش دبی رودخانه‌ها، از بین رفتن تالاب‌ها و بی‌توجهی به پوشش گیاهی در حاشیه شهرها، زمینه‌ساز تبدیل اراضی به کانون‌های ریزگرد شده است. نبود فضای سبز کافی در شهرهایی مانند اهواز و اجرانشدن پروژه کمربند سبز، این وضعیت را تشدید کرده. همین حالا هم پوشش گیاهی در سطح شهرها به‌شدت ضعیف است و نهال‌کاری در حاشیه‌ شهر یا اراضی بیابانی اطراف به‌درستی انجام نمی‌شود».
او به انتقاد از سیاست‌های کشاورزی و آبی نیز می‌پردازد: «یکی از اشتباهات بزرگ، انتقال آب به استان‌های دیگر برای صنایع آلاینده یا کشت محصولات آب‌بر در مناطق خشک است. الگوی کشت باید تغییر کند. کشت برنج یا هندوانه در مناطق کم‌آب توجیه ندارد. باید محصولاتی با نیاز آبی کمتر جایگزین شوند. در غیر این صورت، هم منابع آبی نابود می‌شوند و هم گردوغبار تشدید خواهد شد».
گهستونی همچنین با اشاره به وضعیت خدمات درمانی در چنین شرایطی می‌گوید: «در روزهایی که گردوغبار اوج می‌گیرد، مراجعه به بیمارستان‌ها بیشتر می‌شود، اما خدمات درمانی نه‌تنها تقویت نمی‌شود، بلکه همان فرایندهای معمول، با مشکلات بیشتری مواجه می‌شود. مثلا برای تزریق سرم یا گرفتن دارو، باید چند بار از درون بیمارستان به حیاط بروی و به داروخانه برسی تا هزینه‌ها را پرداخت کنی؛ این در حالی است که هوای بیرون آلوده است و همان مسیر رفت‌وبرگشت برای یک بیمار می‌تواند خطرناک باشد».
او ادامه می‌دهد که حتی در مراکز درمانی اصلی اهواز مانند بیمارستان امام که زیر نظر تأمین اجتماعی فعالیت می‌کند، بیماران باید ابتدا هزینه‌ها را پرداخت کنند و بعد خدمات درمانی بگیرند: «در همین روزهای اخیر، همسرم به دلیل بیماری ناشی از آلودگی مراجعه کرد. دستگاه پرداخت داخل بیمارستان خراب بود و مجبور شدیم چند بار برای پرداخت هزینه‌ها از ساختمان بیرون برویم. داروخانه هم در حیاط قرار دارد. این روند واقعا طاقت‌فرساست، آن‌هم وقتی بیمار از تنگی نفس یا ضعف رنج می‌برد».
گهستونی این‌گونه صحبت‌هایش را تمام می‌کند: «ما بارها این موارد را گفته‌ایم، هشدار داده‌ایم، پیشنهاد داده‌ایم اما گوش شنوایی نیست. راه‌حل‌هایی چون ایجاد پوشش گیاهی، جلوگیری از انتقال آب، اصلاح الگوی کشت، دقت در پیش‌بینی وضعیت هوا، اطلاع‌رسانی سریع و ارائه خدمات رایگان درمانی در روزهای آلوده، همه اینها می‌توانند بخشی از راه نجات باشند، اما متأسفانه همچنان بحران بر زندگی مردم سنگینی می‌کند و هیچ اراده جدی برای مقابله با آن دیده نمی‌شود».
نفس‌های به‌شماره‌افتاده
بحران ریزگردها سال‌هاست که استان خوزستان را در چنگ خود گرفته و تبعات گسترده آن از کشاورزی تا سلامت عمومی شهروندان را نشانه رفته است. قاسم آل‌کثیر، فعال مدنی ساکن اهواز، درباره وضعیت بحرانی آلودگی هوا و ریزگردها در این استان می‌گوید: «مسئله ریزگردها در استان خوزستان موضوع جدیدی نیست، بلکه سال‌هاست که به عنوان معضلی تکرارشونده، زندگی مردم را تحت تأثیر قرار داده است. بیشترین حجم این ریزگردها در استان ما دیده می‌شود که یکی از دلایل اصلی آن، خشک‌شدن تالاب‌های منطقه به‌ویژه تالاب بین‌المللی هورالعظیم است؛ تالابی که میان ایران و عراق مشترک است و در نتیجه کم‌کاری‌ در دو سوی مرز، بخش‌های وسیعی از آن خشک شده و هم جنوب عراق را درگیر کرده، هم خوزستان را».
او با اشاره به خسارت‌های مالی این پدیده توضیح می‌دهد: «طبق آماری که در سال 1400 منتشر شده بود، سالانه حدود سه هزار میلیارد تومان فقط در اثر ریزگردها به زمین‌های زراعی و سکونتگاه‌های استان خسارت وارد می‌شود. حال اگر این رقم را با در نظر گرفتن نرخ تورم فعلی در نظر بگیریم، بدون اغراق باید گفت که خسارت‌ها اکنون حداقل دو تا سه برابر شده است». آل‌کثیر در ادامه از پیامدهای انسانی این بحران می‌گوید: «مسئله فقط مالی نیست. در حوزه سلامت هم آمارهای رسمی نشان می‌دهد که میزان ابتلا به مشکلات ریوی مانند آسم در خوزستان، دو برابر میانگین کشوری است».
این فعال مدنی وضعیت روزهای همراه با ریزگرد را چنین توصیف می‌کند: «در روزهایی که آلودگی به اوج می‌رسد، زندگی مردم برای ساعاتی متوقف می‌شود. انگار نفس‌کشیدن هم دچار وقفه می‌شود. همه‌ چیز مختل می‌شود. متأسفانه در سال‌های اخیر شاهد بوده‌ایم که مسائلی همچون محیط‌ زیست و میراث فرهنگی، در اولویت‌های تصمیم‌گیری کشور جایی ندارند. وقتی اولویت‌ها معطوف به نفت و درآمدهای آن باقی می‌ماند، نتیجه همین می‌شود؛ وضعیتی که نه‌تنها رو به بهبود نیست، بلکه روز به روز بدتر هم می‌شود». آل‌کثیر به یکی از مشکلات پنهان ماجرا نیز اشاره می‌کند: «در آماری که رسانه‌ها منتشر می‌کنند، معمولا به آمار مراجعات به بیمارستان‌ها در روزهای آلوده استناد می‌شود. اما واقعیت این است که این آمار تنها بخشی از واقعیت را نشان می‌دهد.
اهواز دومین شهرستان کشور از نظر تعداد حاشیه‌نشین‌هاست. بسیاری از ساکنان این مناطق، به دلیل مشکلات شدید معیشتی، حتی امکان مراجعه به مراکز درمانی را ندارند. این یعنی ما با یک آمار پنهان و بسیار گسترده از مبتلایان مواجه‌ایم که در محاسبات رسمی جایی ندارند». او با گلایه می‌گوید: «ما فعالان مدنی بارها هشدار داده‌ایم. از مسئولان، از تصمیم‌گیرندگان در پایتخت تقاضا داریم جان مردم خوزستان را جدی بگیرند؛ مردمی که هشت سال از عمرشان را در دوران جنگ آواره بودند و هنوز تبعات آن دوران را به دوش می‌کشند. خوزستان‌ سرمایه‌ ملی ایران است، اما سرمایه‌ای که نفس‌هایش به شماره افتاده و روز به روز در مسیر فرسایش و ناامیدی گام برمی‌دارد».
روایت یک شهروند عادی از وضعیت این روزها
«وقتی روزهای ریزگرد فرا می‌رسد، مادرم هم مثل بسیاری از همشهریانم گرفتار این معضل می‌شود. پزشکان می‌گویند چاره‌ای جز مهاجرت نداریم؛ این آلودگی نه‌تنها سلامت جسم را به خطر می‌اندازد، بلکه تبعات سنگینی بر زندگی اجتماعی ما هم تحمیل می‌کند. بسیاری از این افراد، نیروی کار توانمند استان هستند که ناچار به ترک خانه و کاشانه می‌شوند»؛ این روایت یکی دیگر از اهالی اهواز است.
به گفته او، در خوزستان هر خانواده‌ای باید حداقل یک دستگاه تصفیه هوا و یک پمپ آب داشته باشد، اما هزینه‌های چند ده میلیون تومانی این تجهیزات از توان قشر متوسط و ضعیف جامعه خارج است: «مادرم در خانه دائم خس‌خس می‌کند، وقتی به پزشک مراجعه می‌کنیم، بهترین متخصصان هم تنها راه را ترک خوزستان معرفی می‌کنند. زندگی در این روزها به‌شدت دشوار شده؛ نه می‌توان بیرون رفت، نه حتی در خانه احساس آرامش داشت. هر لحظه ترس داریم که وضعیت تنفس مادرم وخیم‌تر شود و دسترسی به درمانگاه‌ها برایش امکان‌پذیر نباشد»

http://www.khozestan-online.ir/fa/News/1087800/خیمه-آلودگی-بر-سر-اهواز
بستن   چاپ