پیام
خوزستان - به گزارش خبرنگار خبرگزاری از آبادان؛ «خلیل جنامی» دکترای تخصصی کارآفرینی و عضو انجمن مدیریت ایران در خاطرات خود نوشته است:
کمتر کسی میداند که نام «سیمتری» ربطی به عرض خیابان ندارد؛ این نام، یادگار «قبرستون کهنهای» است که سالها پیش در همین حوالی آرام گرفته بود.
جایی که امروز شهرداری منطقه 3 و ابتدای خیابان 40 متری قرار دارد، روزگاری مأمن خاموش مردگان بود؛ جایی که فاتحهها در نسیم میپیچید و صدای قدمها در خاک فرو میرفت.
بیشتر بخوانید: اخبار روز خبربان
در جوار آن، دبستان شهدا همچنان پابرجاست؛ مدرسهای که کودکان امروز را در همان حیاطی به بازی و یادگیری میبرد که دیروز، من و همنسلانم را، جایی که پنج سال ابتدایی زندگیام را در آن آموختم، نوشتن را، خواندن را، و شاید نگریستن به زندگی با نگاهی عمیقتر.. هنوز صدای زنگ زنگش، بوی نیمکتهای چوبی، و عطری که از دفتر مشقهای خطخورده بلند میشد، در ذهنم زنده است.
خیابانهای اطراف، چون 40 متری و 20 متری ذوالفقاری، با همان تصور نادرست نام گرفتند؛ انگار خیال میکردند سیمتری واقعاً 30 متر عرض دارد. اما حقیقت، در فاصله مترها نیست؛ در نزدیکی ماست با گذشتهای که در دل هر موزاییک ترکخورده، هر در آهنی زنگزده، و هر درخت کُنار باقیمانده، آرام گرفته است.
آبادان آن روزها، فقط یک شهر نبود؛ ضربان قلبی بود که در کوچههای خاکی میتپید، در صدای فروشندههای دورهگرد، در عطر ماهی سرخشدهی عصرهای تابستان، و در نگاه کودکانی که با نان گرم و دفتر مشق در دست، رؤیاهای بزرگ میدیدند.
خیابان سیمتری، فقط خیابان نیست، بلکه روایت محلهای است که هنوز نفس میکشد… با بوی نفت، با صدای موجی که از اروند و بهمنشر میآید، و با خاطراتی که مثل نخلهای پیر، خمیدهاند اما زندهاند.
کد خبر 2054999
http://www.khozestan-online.ir/fa/News/1089435/خیابان-سیمتری-«Cemetery»-ذوالفقاری؛-ردپای-خاطره-در-دل-آبادان