پیام
خوزستان - با توجه به تحولات سالهای اخیر در خاورمیانه و بهویژه نقش ایران در محور مقاومت، انتظار میرفت که سینمای ایران نیز همراه با این وقایع، آثار سینمایی چشمگیری تولید کند. بااینحال، بهرغم تمام ظرفیتهای موجود، سینمای ایران در سالهای اخیر نتوانسته است به شکل مناسبی به موضوعات مرتبط با محور مقاومت و تقابل استراتژیک با رژیم اسرائیل بپردازد.
به گزارش ایسنا، صبح نو در گزارشی به بررسی فرصتهای سینمای ایران برای بازتاب عملکرد محور مقاومت پرداخته و نوشته است: با گذشت سالها از حضور محوری ایران در جبهههای مقاومت منطقه بهویژه در سوریه، عراق و لبنان، هنوز سینمای ایران نتوانسته است بهطور شایستهای به بازتاب این تحولات مهم بپردازد. درحالیکه محور مقاومت به واسطه جانفشانیها و ایثار قهرمانانی همچون شهدای مدافع حرم، بستری غنی و بینظیر برای خلق آثار دراماتیک و حماسی است؛ اما این ظرفیتها در سینمای ایران نادیده گرفته شده است. این امر پرسشهایی جدی در مورد نقش سینما در بازتاب وقایع روز و پیوند آن با دغدغههای جامعه مطرح میکند. سینمای ایران بهعنوان یکی از ابزارهای مهم فرهنگی، نقشی اساسی در بازتاب تحولات و مسائل روز کشور و منطقه دارد. با توجه به تحولات سالهای اخیر در خاورمیانه و بهویژه نقش ایران در محور مقاومت، انتظار میرفت که سینمای ایران نیز همراه با این وقایع، آثار سینمایی چشمگیری تولید کند. بااینحال، بهرغم تمام ظرفیتهای موجود، سینمای ایران در سالهای اخیر نتوانسته است به شکل مناسبی به موضوعات مرتبط با محور مقاومت و تقابل استراتژیک با رژیم اسرائیل بپردازد. این عدم توجه از دلایل مختلفی ناشی میشود که در ادامه به تفصیل به بررسی آنها خواهیم پرداخت.
ذات آیینهوار سینما
سینما بهطور طبیعی باید بازتابدهنده وقایع و تحولات جامعه باشد. همانطور که بسیاری از فیلمسازان بزرگ جهانی، از جمله سینماگران هالیوود، از جنگها و تنشهای سیاسی بهعنوان منبع الهام برای ساخت فیلمهای پرفروش و تأثیرگذار استفاده کردهاند، انتظار میرود سینمای ایران نیز از تحولات و واقعیتهای منطقهای نظیر نبردهای محور مقاومت، جنگ با گروههای تروریستی و مبارزات علیه رژیم اسرائیل بهرهبرداری کند. این مسائل بهویژه در سالهای اخیر با افزایش درگیریهای منطقهای، بسترهای مناسبی برای خلق آثار دراماتیک، حماسی و جاسوسی فراهم کردهاند. بااینحال چنین رویکردی در سینمای ایران به شکل گستردهای مشاهده نمیشود.
نقش محوری ایران در محور مقاومت و غفلت سینمای ایران
ایران در سالهای اخیر نقش فعالی در حمایت از گروههای محور مقاومت از جمله حزبالله لبنان، حماس در فلسطین و... در مقابله با گروههای تروریستی داشته است. این حمایتها در سطوح مختلف صورت گرفته و به نوعی ایران را به بازیگر اصلی مقاومت در منطقه تبدیل کرده است. همچنین ایران با استفاده از قدرت نظامی و نیروی انسانی خود، در نبردهایی مانند جنگ سوریه و عراق حضور داشته و شهدای مدافع حرم تبدیل به نماد ایثار و فداکاری در راه مبارزه با تروریسم و حفظ امنیت منطقه شدهاند؛ اما این فداکاریها و نقش بیبدیل ایران در محور مقاومت، کمتر در آثار سینمایی بازتاب یافته است.
سینما بهعنوان ابزاری فرهنگی میتواند تأثیرات بسیاری بر ذهن و روان جامعه داشته باشد. بهویژه در دنیای امروز که سینما و رسانه نقش محوری در شکلدهی به افکار عمومی دارند، تولید فیلمهایی که مقاومت مردم منطقه در برابر تروریسم و تجاوزات اسرائیل را به تصویر میکشد، اهمیت فراوانی دارد. بااینحال یکی از مشکلات اساسی در سینمای ایران، عدم توجه به این ظرفیتهای عظیم است. برخی از فیلمهای ساخته شده در این حوزه نظیر «به وقت شام» به مسائل نبرد با داعش پرداختهاند یا آثاری مثل «روز صفر» به مبارزه با تروریسم معاصر اختصاص یافتهاند؛ اما بسیاری از این آثار نتوانستهاند عمق و واقعیتهای موجود در محور مقاومت را به خوبی منعکس کنند.
فضای مستعد برای تولید آثار سینمایی با محوریت محور مقاومت
محور مقاومت علاوه بر جنبههای نظامی و استراتژیک، از ظرفیتهای فرهنگی و داستانی بسیاری برخوردار است. داستانهایی که از زندگی شهدای مدافع حرم، فرماندهان بزرگ مقاومت و حتی نبردهای اطلاعاتی علیه دشمنان منطقهای نشأت میگیرند، به راحتی میتوانند دستمایه فیلمهای حماسی و مهیج باشند. بهویژه در زمینه تریلرهای جاسوسی و امنیتی، فضای مناسبی برای تولید آثاری در سینمای ایران وجود دارد. داستانهای مربوط به عملیاتهای اطلاعاتی ایران و متحدانش علیه رژیم اسرائیل، بهویژه در عرصههای امنیتی و خرابکاری، زمینههای جذابی برای ساخت فیلمهایی در سبک جاسوسی و تریلر فراهم کرده است.
در سینمای جهان، تریلرهای جاسوسی همواره با استقبال گستردهای روبهرو شدهاند. فیلمهایی مانند «جیمز باند» یا «مأموریت غیرممکن» از جمله آثاری هستند که با محوریت نبردهای جاسوسی و خرابکاری تولید شدهاند و مخاطبان بسیاری را جذب کردهاند. سینمای ایران نیز با توجه به نقش مهم محور مقاومت در مقابله با رژیم اسرائیل و اقدامات جاسوسی این رژیم میتواند آثاری مشابه خلق کند. این آثار علاوه بر تأثیرگذاری فرهنگی، میتوانند در سطح بینالمللی نیز به معرفی نقش ایران در منطقه کمک کنند.
بااینحال متأسفانه تعداد اینگونه آثار در سینمای ایران بسیار محدود است.
یکی از بهترین نمونههای موجود در این زمینه فیلم «33 روز» به کارگردانی جمال شورجه است که به جنگ 33 روزه حزبالله لبنان با رژیم اسرائیل پرداخته است. این فیلم اگرچه در پرداختن به موضوعات مربوط به مقاومت و نبرد با رژیم اسرائیل تلاش کرده است؛ اما به دلیل مشکلات فنی و ضعف در ساختار فیلمنامه، نتوانست آنطور که باید و شاید به یک اثر تأثیرگذار و موفق تبدیل شود. این در حالی است که جنگ 33 روزه و نبردهای محور مقاومت علیه رژیم صهیونیستی بهطور مستقیم ظرفیتهای داستانی بسیاری برای خلق فیلمهای جذاب و پرمخاطب دارند. بااینحال، بهجز چند نمونه محدود، سینمای ایران به ندرت به این موضوعات پرداخته است.
اسرائیل؛ دشمن شماره یک ایران و محور مقاومت
یکی از مهمترین عواملی که سینمای ایران باید به آن بپردازد، نقش رژیم اسرائیل در جنگهای منطقهای و جاسوسیهای گسترده این رژیم است. رژیم اسرائیل بهعنوان دشمن شماره یک ایران در منطقه، همواره سیاستهای تجاوزکارانهای را علیه کشورهای محور مقاومت بهویژه لبنان، سوریه و فلسطین دنبال کرده است. جنگهای متعددی که رژیم صهیونیستی در منطقه به راه انداخته، از جمله جنگ 33 روزه، به وضوح نشاندهنده نقش مخرب و جنگافروزانه این رژیم در منطقه است. همچنین سیاستهای جاسوسی رژیم اسرائیل علیه ایران و متحدانش، از جمله عملیاتهای خرابکارانه و ترور دانشمندان هستهای ایران، میتواند دستمایه داستانهای جذاب و تریلرهای امنیتی در سینما باشد که در این زمینه هم فیلمهای سینمایی «هناس» و «بادیگارد» تنها نمونههای قابلتوجه این حوزه به حساب میآیند.
سینماگران ایرانی میتوانند با استفاده از این ظرفیتها، فیلمهایی با محوریت نبردهای جاسوسی و عملیاتهای امنیتی علیه رژیم اسرائیل خلق کنند. در شرایط فعلی، فضای سیاسی و اجتماعی ایران و منطقه کاملا مستعد تولید چنین آثاری است؛ اما مشکلات سیاسی و اقتصادی، به همراه فشارهای بینالمللی، مانع از ساخت فیلمهایی با موضوع دشمنی مستقیم با رژیم اسرائیل شده است. برخی از سینماگران از ترس تحریمهای بینالمللی یا از دست دادن مخاطبان خارجی، تمایلی به پرداختن به این موضوعات ندارند. همچنین، نبود حمایتهای مالی و دولتی کافی برای تولید چنین فیلمهایی، یکی دیگر از عواملی است که مانع از گسترش اینگونه آثار در سینمای ایران شده است.
درحالیکه بسیاری از کشورها از موضوعات مربوط به نبردهای نظامی و جاسوسی علیه دشمنان خود، فیلمهای جذاب و پرفروش ساختهاند، سینمای ایران همچنان در پرداختن به دشمنی با رژیم اسرائیل ناکام مانده است. این در حالی است که داستانهای مربوط به نبردهای محور مقاومت با رژیم اسرائیل و عملیاتهای امنیتی و خرابکاری این رژیم، ظرفیتهای بسیاری برای خلق آثار سینمایی جذاب و تأثیرگذار دارند.
ضرورت توجه به محور مقاومت و نبرد با رژیم اسرائیل در سینما
با توجه به نقش پررنگ محور مقاومت در منطقه و دشمنی دیرینه ایران با رژیم اسرائیل، سینمای ایران باید توجه بیشتری به این موضوعات نشان دهد. در سالهای اخیر، وقایع مهمی در محور مقاومت رخ داده است که هر یک از آنها میتواند سوژهای برای تولید فیلمهای حماسی و تریلرهای جاسوسی باشد. از نبردهای حزبالله لبنان و حماس در فلسطین گرفته تا عملیاتهای اطلاعاتی ایران علیه خرابکاریهای رژیم اسرائیل، همگی زمینههای مناسبی برای تولید آثار سینمایی محسوب میشوند. سینما بهعنوان ابزاری مهم در ترویج فرهنگ مقاومت و مبارزه با ظلم و ستم، نقش مؤثری در شکلدهی به افکار عمومی دارد و میتواند به تقویت جبهه فرهنگی محور مقاومت کمک کند.
در نهایت با افزایش حمایتهای مالی و دولتی از تولید فیلمهای مرتبط با محور مقاومت و نبردهای اطلاعاتی و نظامی علیه رژیم اسرائیل، سینمای ایران میتواند نقش مؤثرتری در بازتاب این تحولات ایفا کند. این موضوع نهتنها در عرصه داخلی، بلکه در سطح بینالمللی نیز میتواند به تقویت جایگاه سینمای ایران و معرفی مقاومت به مخاطبان جهانی منجر شود.
ما و آنها؛ واقعیت و خیال
سینما در سراسر جهان نیز یکی از ابزارهای قدرتمند در ترویج ایدئولوژیها، نمایش قدرت ملی و حتی تقویت سیاستهای استراتژیک کشورها است. کشورهای مختلف بهویژه هالیوود، از کوچکترین وقایع و تحولات استراتژیک خود بهعنوان سوژههای اصلی برای تولید فیلمهای بزرگ و تأثیرگذار بهره میبرند. این آثار نهتنها به ارتقای قدرت نرم کشورها در سطح جهانی کمک میکنند، بلکه به شکلگیری تصویری قوی و قدرتمند از هویت ملی آنها نیز منجر میشوند.
متأسفانه در ایران، با وجود رخدادهای بزرگ و پر اهمیت استراتژیک و منطقهای، سینمای ما این فرصتها را نادیده گرفته و تا حد زیادی از این ظرفیتها برای تولید فیلمهای برجسته و بینالمللی استفاده نکرده است.
هالیوود یکی از بزرگترین نمونههای موفق در این زمینه است. این صنعت سینمایی از کوچکترین وقایع استراتژیک، نظامی و سیاسی آمریکا بهرهبرداری کرده و آثار بزرگ و ماندگاری تولید کرده است. این فیلمها نهتنها بازتابی از تاریخ و فرهنگ آمریکا هستند، بلکه به واسطه پرداخت هنری و داستانپردازی قویشان، به بخشی از حافظه جمعی جهانیان تبدیل شدهاند.
این رویکرد نهتنها به بالا بردن ارزشهای ملی کشورها کمک میکند، بلکه نقشی کلیدی در ایجاد دیپلماسی عمومی ایفا کرده و موضع سیاسی آن کشور را در بلندمدت در سطح بینالمللی تقویت میکند. فیلمهایی از این دست باعث میشوند که در ذهن جهانیان، قدرت و عظمت یک کشور بزرگتر از حد واقعی آن به تصویر کشیده شود. هالیوود به خوبی از این پتانسیل استفاده کرده و بسیاری از اتفاقات استراتژیک کوچک را به فیلمهایی تبدیل کرده که در سطح جهانی دیده شدهاند. در واقع، این فیلمها تنها یک محصول فرهنگی نیستند، بلکه بخشی از سیاست خارجی و قدرت نرم ایالات متحده هستند که بر مخاطبان بینالمللی تأثیر میگذارند.
در مقابل، سینمای ایران با وجود دسترسی به سوژههای بسیار مهم و استراتژیک در عرصه مقاومت و دفاع ملی، این ظرفیتها را به شکل مناسبی مورد استفاده قرار نداده است. با وجود اتفاقات مهمی چون پیروزیهای محور مقاومت در منطقه، مقابله با داعش، حضور مستقیم نیروهای ایرانی در جبهههای جنگ سوریه و عراق و همچنین دشمنی دیرینه با رژیم اسرائیل بهعنوان یک رژیم اشغالگر، تولید آثار سینمایی قابلتوجه در این زمینهها بسیار محدود بوده است. این در حالی است که بسیاری از این وقایع نهتنها قابلیت تبدیل شدن به فیلمهای پرمخاطب داخلی را دارند، بلکه با داستانپردازی و پرداخت هنری مناسب، میتوانند به آثار جهانی تبدیل شوند و تأثیر بسزایی در ارتقای دیپلماسی عمومی ایران داشته باشند.
ریشهیابی
بارها گفته شده که نبود حمایتهای مالی مناسب، نبود برنامهریزی استراتژیک در حوزه فرهنگی و سینمایی و در برخی موارد ترس از واکنشهای بینالمللی، از جمله دلایلی است که سینمای ایران نتوانسته از این ظرفیتها بهرهبرداری کند. درحالیکه حوادثی نظیر نبردهای محور مقاومت علیه تروریسم، ایثارگریهای شهدای مدافع حرم و حتی داستانهای اطلاعاتی و امنیتی مربوط به مقابله با خرابکاریهای رژیم اسرائیل، میتوانند دستمایه خلق آثار حماسی، جاسوسی و اکشن در سینمای ایران شوند، متأسفانه چنین آثاری کمتر دیده میشوند.
همچنین باید به یاد داشت که بسیاری از مخاطبان جهانی به داستانهای حماسی، نبردهای استراتژیک و درگیریهای امنیتی علاقهمندند و اینگونه آثار میتوانند تأثیر گستردهای بر مخاطبان جهانی داشته باشند. بهطور مثال، ساخت فیلمهایی درباره نبردهای موفق محور مقاومت علیه گروههای تروریستی در سوریه و عراق و حتی پردازش تریلرهای جاسوسی مرتبط با خرابکاریهای رژیم اسرائیل، نهتنها میتواند در ایران مخاطبان بسیاری داشته باشد، بلکه در سطح بینالمللی نیز میتواند به معرفی نقش ایران در منطقه کمک کند و قدرت نرم کشور را افزایش دهد. بهطور کلی، سینما یک ابزار قوی برای نمایش واقعیتهای استراتژیک و تقویت هویت ملی است. درحالیکه هالیوود از این ظرفیت به شکل مطلوبی بهره میبرد و حتی از کوچکترین وقایع، فیلمهای بزرگ میسازد، سینمای ایران این فرصتهای طلایی را نادیده گرفته است. ایران با توجه به موقعیت استراتژیک و تحولات گسترده منطقهای، میتواند با سرمایهگذاری در تولید آثار سینمایی حماسی، جاسوسی و استراتژیک، همزمان قدرت نرم خود را تقویت و نقش پررنگتری در دیپلماسی فرهنگی بینالمللی ایفا کند.
انتهای پیام