پیام
خوزستان - تصور کنید سیاستمدارانی را که تحت تاثیر سوگیریهای شناختی، از دیدن و پذیرفتن واقعیتهای پررنگ سیاسی، اقتصادی و اجتماعی جامعهشان طفره میروند و توجیه میکنند و همچنان بر باورهای نادرستشان چنگ میزنند. آنها غافلاند از اینکه واقعیتِ معضلات و بحرانها از بین نمیرود و روزی همچون ساختمان متروپل
آبادان بر سر همه فرو میریزد.
خیلی شنیدهایم که افرادی در بگو مگوهایشان از ما میخواهند که منطقی باشیم و حرفشان را بپذیریم. اسناد و شواهدی رو میکنند یا تناقضات نظر ما را به رخمان میکشند و از تعصب پرهیزمان میدهند که با این همه استدلال، گردن بنهیم به نظر آنها.
تسلیم حرف منطقی و محکم و مستند شدن، بر خلاف ظاهر واضحش، اما چندان ساده و سرراست نیست چرا که ما انسانها موجوداتی سراسر عقلانی نیستیم. این عقلانی نبودن برخلاف برخی نگرههای عرفانی در سنت فرهنگیمان که میگویند «پای استدلالیان چوبین بود» و مدام بر احساس و شهود تاکید دارند و عقلی و خردگرایانه نگاه کردن را نفی میکنند، باارزش و مایه افتخار نیست، اما نشان از واقعیتی از وجود آدمی میدهد که اگر نبینیمش، نگاهمان به انسان و محدودیتهایش ناقص خواهد بود.
پس ما به عنوان موجوداتی به نسبت عقلانی، به همین راحتی تسلیم عقل و منطق و شواهد نمیشویم و دلیلش را روانشناسی این گونه توضیح میدهد؛ انسان دارای «سوگیریهای شناختی» است که به نحوه فکرکردن و نوع باورهایش جهت میدهند و یا در جهتی خاص، بیشتر هُل میدهند. یا «ناهماهنگی شناختی»، که در زمانی که بین باورهای شخص یا بین باوری خاص و عمل، تناقض پیش میآید همچون موتوری روشن میشود و شروع میکند به دفاع از باورهای فرد و مقابله با شواهد و اسنادی بیرونی که ذهن را به چالش افکندهاند.
بیاید با مثال معروف این موضوع، مفهوم ناهماهنگی شناختی را روشنتر کنیم. در دهه 1950 خانمی به نام ماریان کیچ که رهبر گروهی با تفکرات آخرالزمانی بود، به پیروانش گفته بود در تاریخ 21 دسامبر 1954 زمین نابود میشود و فقط ما پیروان که به این موضوع باور داریم توسط بیگانگان فضایی نجات خواهیم یافت و به سیاره امنی خواهیم رفت. برخی پیروان سختکیش او، اموالشان را بخشیدند و از کارشان استعفا دادند و از همه خداحافظی کردند و در شب موعود در خانه کیچ به دعا و مراقبه پرداختند. اما زمان سپری شد و آن شب زمین همانند همه شب های پیش و پسش به دور خورشید گردید و نابودیای در کار نبود. کیچ و پیروان چه کردند؟ آیا از این عدم نابودی زمین، شواهد واضحتری برای رد باورشان وجود داشت؟ کیچ در الهامی که ادعا کرد به او شده گفت به خاطر دعاها و باورهای شما، زمین نجات یافت و نابودی در کار نخواهد بود. پیروان، در ایمانشان به کیچ سرسختتر شدند.
تئوری ناهماهنگی شناختی توسط روانشناسی با نام لئون فستینگر با اشاره به مثال فوق، معرفی شد. پیروان در ناهماهنگی شناختی که بین باورشان و واقعیت ایجاد شده بود، نه تنها نادرستی باورشان را نپذیرفتند که بر درستی باورشان بیشتر اصرار کردند. یعنی شواهدی چنین واضح هم، پیروان را قانع نکرد که راهشان نادرست است.
در مقوله ای به نام «اثر پس زنی» که نوع حادتر موضوع است، شما هر چقدر دلایل و شواهد استوارتری در رد یک باور برای شخص باورمند بیاورید، او نه تنها از باورش دست نمیکشد که حتی دلایل و شواهد را پس میزند و بیشتر بر درستی باورش تاکید میکند.
همه ما در معرض ناهماهنگی های شناختی هستیم و مثالهای روزمره بسیاری از این موضوع وجود دارد که در کتاب «کی بود؟ کی بود؟ چرا و چگونه اشتباهاتمان را توجیه میکنیم؟» ذکر شده و گریز کاملی از آن نداریم، اما آگاهی از این سوگیری سبب میشود حواسمان به دنیای ذهنی و درونیمان جمعتر شود. برای واقعیت بیرون از خودمان ارزش بالایی بگذاریم و خود را در معرض و خطر توجیهگری باورهای اشتباهمان بدانیم.
این ندیدن واقعیت بیرونی و توجیه خویش و پرهیز از عقلانی دیدن امور وقتی به ساحت سیاست کشیده شود، ضررهایش بیشتر نمایان میشود. تصور کنید سیاستمدارانی را که تحت تاثیر سوگیریهای شناختی، از دیدن و پذیرفتن واقعیتهای پررنگ سیاسی، اقتصادی و اجتماعی جامعهشان طفره میروند و توجیه میکنند و همچنان بر باورهای نادرستشان چنگ میزنند. آنها غافلاند از اینکه واقعیتِ معضلات و بحرانها از بین نمیرود و روزی همچون ساختمان متروپل
آبادان بر سر همه فرو میریزد.
این سیاستمداران که نمونههای وطنیشان نیز فراواناند، هر سند و واقعیتی از مشکلات اقتصادی، فرهنگی و اجتماعی را هم جلویشان بگذاریم با توجیهاتی چون القای دشمن یا روایت یکسویه جهتدار و سادهلوحانه، پس میزنند و همچنان به همان ایدهها و باورهای چند دههای خود که نه تنها حلال مشکلات نیستند بلکه بعضا عامل آنند، میچسبند.
بیایم تسلیم حرف منطقی، شواهد درست و واقعیتهای عینی شویم و خود و باورهایمان را مرکز عالم ندانیم و به هوش باشیم از معلق زدنهای ذهنی در دنیای توجیهگریهای ناخودآگاهِ روانمان، چراکه واقعیت، پررنگ و پرزور خود را دیکته خواهد کرد.
نویسنده: امین پاکزاد
http://www.khozestan-online.ir/fa/News/977717/تضاد-باور-و-واقعیت-و-سوگیریهای-شناختی--سیاست-مداران-ما-چگونه-درگیر-توجیهاند-و-روانشناسی-چطور-میتواند-کمک-کننده-باشد؟