جلاییپور: وفاق فیلم سینمایی نیست با برکناری همتی و ظریف تمام شود
سیاسی
بزرگنمايي:
پیام خوزستان - خبرآنلاین / راه نجات در براندازی نیست. ضمناً اول مهم ترین کار دولت حرکت به سوی رفع تحریم ها با یک دیپلماسی متوازن است. دوم این که ساختار سیاسی کمی باید خالص گرایان را مهارکند و در این زمینه سیاست های خبر رسانی صدا سیما هم باید تغییر کند. ایران با جامعه ناراضی روبه رو است. حل مشکلات مردم هم به اقتصاد برمی گردد و در شرایط تحریمی فعلی دست دولت باز نیست. در چنین شرایطی صدا و سیما و کسانی که مسئولیتی دارند، نباید مردم را آزار بدهند.
دکتر حمیدرضا جلایی پور استاد دانشگاه، در گفت و گویی که ایران سال با او انجام داده، به بررسی مفهوم وفاق ملی و نقش آن در حل مشکلات و چالشهای پیش روی ایران پرداخته است. جلایی پور با بررسی عملکرد دولت پزشکیان و چالشهای پیش روی آن، به این نتیجه میرسد که وفاق ملی، رویکردی تعاملی و تدریجیگرا برای مواجهه با مشکلات کشور است. او در این مصاحبه به چهار رویکرد اصولگرایان تندرو، رویکرد اصلاح-وفاق، رویکرد تحولطلبان و رویکرد سرنگونیطلبان برای مواجهه با مشکلات جامعه می پردازد. این استاد دانشگاه معتقد است که رویکرد وفاق، با وجود چالشها، همچنان قابل دفاع و قابل پیگیری است. او همچنین به نقش مردم، احزاب و حاکمیت در شکلگیری وفاق ملی به عنوان یک راهبرد اساسی پرداخته ، به این نتیجه میرسد که وفاق ملی، نیازمند همکاری و تعامل بین این سه بخش است. جلایی پور همچنین تاکید می کند که تندروها باید کنترل شوند و در این باره با ذکر اهمیت رفع تحریم ها، بر روی تغییر سیاست های صدا و سیما تاکید می کند. این گفت و گو در زیر از نظرتان می گذرد:
****
پزشکیان گفت من دنبال دعوا نیستم، دنبال وفاق با اجزای حکومت و جامعه هستم
وفاق از کجا آمد؟ آیا مانند اصلاحات از درون جامعه برخاست یا از درون نظام حکمرانی؟ ضرورت ها و دلالت های آن چه بود؟
وفاق یک رویکرد تعاملی و تدریجی گرا برای مواجهه با مشکلات کشور است. وفاق ادامه همان جریان اصلاحات است با یک تفاوت. اصلاحات هم یک رویکرد تدریجی گرا بود و هست. ولی در اصلاحات اهداف توسعه و توسعه سیاسی پییش شرط کنش سیاسی فرض می شد. گفته می شد اگر انتخابات آزاد برگزار نشود، ما در انتخابات شرکت نمی کنیم. در صورتی که از نظر رویکرد وفاق، انتخابات آزاد میوه توسعه سیاسی است. لذا یک وفاق گرا در انتخابات شرکت می کند. تا بتواند بعدا به انتخابات آزاد نزدیک شود، در راه رفع تحریم ها تلاش می کند تا یک قدم نوسازی اقتصاد پیش برود. این رویکرد وفاق در سال 92 در بخشی از اصلاح طلبان هم فعال شد. به عنوان نمونه بیش از صد کنشگر و محقق علوم انسانی دو بیانیه روزنه گشایی را امضا کردند و مردم را به شرکت در انتخابات دعوت کردند. این 80 نفر میانه رو در مجلس فعلی، محصول آن مشارکت انتخاباتی است. وفاق گراها منتظر نشدند و ننشستند تا ببینند چه می شود. بلکه در انتخابات شرکت کردند. بعد در انتخابات ریاست جمهوری 1403 پزشکیان به عنوان نامزد اصلاح طلبان و فردی وفاق گرا دائم از وفاق صحبت کرد. پزشکیان گفت من دنبال دعوا نیستم، من دنبال وفاق با اجزای حکومت و جامعه هستم تا کار مردم بهتر حل شود. پس وفاق از حلقه های فکری درون جامعه مدنی و جریان های متنوع اصلاح طلبان بیرون آمد و نامزد این جریان هم در انتخابات 1303 در برابر نامزد خالص گرایان پیروز شد.
نقش مردم، احزاب و حاکمیت در شکل گیری وفاق
وفاق پشتوانه اجتماعی داشت یا سیاسی یا بوروکراتیک و چرا؟
گفتم که وفاق هم پشتوانه اجتماعی داشت. تا جایی که در اوج رکود انتخاباتی ،20 درصد مردم یعنی 16 میلیون نفر از شهروندان ایران به نامزد اصلاح طلبان وفاق گرا رای دادند. وفاق پشتوانه سیاسی هم داشت و جبهه اصلاح طلبان که از 20 تشکل تشکیل شده، از پزشکیان در انتخابات دفاع کرد. در این وفاق حکمرانی هم نقش داشت. یعنی اگر حکمرانی مانند انتخابات 1400 همه نامزدهای رقیب را حذف می کرد، دیگر انتخابات رقابتی نمی شد و اصلاح طلبان نمی توانستند نامزد داشته باشند.
بدشانسی های دولت پزشکیان
اگر هریک از شقوق بالا را مفروض بگیریم، یعنی مثلا وفاقی دارای پشتوانه اجتماعی باشد، یا مقوم و دلیل بروز آن در امر سیاسی باشد یا امر حمکرانی در هر صورت از این ها، نیروی مقوم وفاق چگونه عمل می کند؟ چگونه از عمل و حرکت دولت حمایت می کند و به دنبال چیست ؟
روشن است که دولت وفاقی چگونه عمل کرد. در عرصه اجنماعی گشایش شد. قانون عفاف و حجاب تعلیق شد، فشار بر اساتید و دانشجوها در دانشگاه ها کمی متوقف شد، تولیدات هنری تئاتر، سینما و کنسرت کمی تسهیل شد. دولت از جنگ استقبال نکرد و درنهایت این که کمی جلوی خالص گرایی در ادارات گرفته شد. به بیش از 20 مورد از این امور می توان اشاره کرد. اما دولت پزشکیان بدشانسی هم آورد.
اولا از روز اول کار، دولت ایران وارد شرایط «شبه جنگی» با اسرائیل - آمریکا شد و شهید اسماعیل هنیه که میهمان دیپلماتیک ایران بود در تهران ترور شد. یا این که به سفارت ایران در سوریه حمله شد. خوشبختانه حکومت پاسخ رژیم اسرائیل را داد و دولت پزشکیان دنبال سیاست تشدید جنگ و بازی پینگ پنگی نرفت.
ثانیا در آمریکا ترامپ نامتعادل رای آورد که مانند بایدن همدست نتانیاهو است و دنبال تشدید تحریم ها است.
ثالثا وقتی نتانیاهوی نسل کش در لبنان و سوریه پیروزی به دست آورد، در فضای مجازی سرنگونی طلبان با کمک ماهواره های متکی به پول اسرائیل تخریب علیه دولت را تشویق کردند.
بازار ![]()
رابعاً ناترازی ها مثل خاموشی ها و کار و آب که حاصل دو دهه رکود اقتصادی و تحریم ها بود خود را در زندگی مردم نشان داد.
خامساً دولت سایه و خالص گرایان با اتکا به امکانات حکومت هم شرایط شبه جنگی را نادیده گرفتند و هم ناترازی ها که سیاست های دو دهه خودشان عاملش بود، بهانه کردند و تخریب علیه پرشکیان را تشدید کردند. لذا شرایطی به وجود آمده که شما بدین سان با نگرانی از وفاق سؤال می کنید.
چهار رویکرد برای مواجهه با مشکلات جامعه
بر فرض که مانند برخی فعالان سیاسی و اجتماعی، بعد از استیضاح همتی و برکناری ظریف، وفاق را پایان یافته بدانیم. در وضعیت و موقعیت کنونی سیاسی و اجتماعی ایران، اساساً چه چیزی جایگزین آن می شود؟ کدام نظریه یا رویکرد سیاسی؟
چه چیزی پایان یافته است؟ مگر وفاق، فیلم سینمایی است که تمام شده باشد. کشور در شرایط شبه جنگی است. ناترازی ها هم هست. با این که فعلاً تهدیدات علیه کشور هم هست. در این شرایط دولت و جامعه مدنی هم در کشور فعال هستند. اتفاقاً همچنان باید با رویکرد وفاق برای حمایت از ایران با مشکلات روبه رو شد. الآن در کشور چهار رویکرد برای مواجهه با مشکلات جامعه دیده می شود. به نظر مں همچنان رویکرد و فاق قابل دفاع و قابل پیگیری است:
رویکرد اول همین رویکرد اصولگرایان تندرو هستند که می گویند چیزی نشده، فق ط باید در برابر دشمن (استکبار جهانی) و اذنابش در داخل «مقاومت» کرد. این ها از تخریب دولت پزشکیان چیزی کم نمی گذارند.
رویکرد دوم همین رویکرد اصلاح - وفاق است؛ یعنی با امکانات دولت و جامعه مد نی، به رغم همه مشکلات و ناتراری ها، باید تلاش کرد از مشکلات کشور کاست و از شرایط شبه جنگی خارج شد. باید در سیاست خارجی دنبال رفع تحریم ها بود. رویکرد سوم رویکرد تحول طلبان است که می گویند اصلاح و وفاق فایده ندارد و باید دنبال تغییرات ساختاری رفت. این رویکرد هم عملی نیست. زیرا اولاً حکومت در این شرایط شبه جنگی زیر بار تغییرات ساختاری نمی رود. ثانیا برای «تغییرات ساختاری باید نوعی تغییرات بنیادین و آرام» صورت بگیرد تا به دلیل پیامدهای ناشی از آن، تغییر ساختاری رخ دهد. اما در شرایط فعلی شرایط تغییرات بنیادین و آرام در کشور فراهم نیست. در جامعه نارضایتی هست، اما در جامعه امکان حرکت جمعی مردمسالارانه وجود ندارد. زیرا حرکت جمعی مردمسالارانه به وجود یک طبقه متوسط فرهنگی نیاز دارد. در صورتی که طبقه متوسط فرهنگی ایران، از بروز شرایط بی دولتی هراس دارد، با این که اساساً طبقه متوسط فرهنگی گرفتار تنگی معیشت است.
رویکرد چهارم، رویکرد سرنگونی طلبان است، رویکردی که معتقد به براندازی از طریق جنگ اسرائیل - آمریکا علیه ایران است. این رویکرد هم عقیم است. اولا سرنگونی طلبان نیروی کمی هستند که در خارج فقط رسانه و بوق تبلیغاتی دارند. ثانیا مگر قدرت خارجی مغز خر خورده است که بخواهد برای پیروزی سرنگونی طلبان، خود را به آب و آتش بزند و برای آنان، خود و نیروها و همپیمانانش را در منطقه هزینه کند؟ لذا دول متخاصم و سرنگونی طلبان همه امیدشان به تشدید تحریم ها است تا ایرانیان خسته شوند و اعتراض کنند و کشور ناآرام شود تا دشمن بتواند جولانی های خودش را از آستین این ھا بیرون بیاورد. لذا این رویکرد چهارم بازکردن درهای جهنم روی ایران است.
اساسا کارنامه وفاق در 6 ماه عملکرد دولت را چه می دانید؟ کم بود یا زیاد؟ آیا می توانست بیشتر باشد؟
پیشتر پاسخ این سؤال شما را دادم. می توانست کارها به صورت بهتری پیشن برود، اما با توجه به شرایط شبه جنگی که از بیرون بر کشور حاکم کردند و با توجه به دو نیروی مخالفی که دولت پزشکیان دارد، یعنی خالص گرایان یا دولت سایه از داخل و سرنگونی طلبان خارج در فضای مجازی، باز هم این شرایط دولت بد کار نکرده است.
صدا و سیما نباید مردم را آزار بدهد سیاست های خبری صدا و سیما باید تغییر کند
با توجه به شکل و تعین ساخت سیاسی که نقطه اوج آن دولت سیزدهم بود. اساساً شما مسیر حرکت در حوزه سیاسی و اجتماعی را چگونه می بینید؟ بازی سیاسی آسان است با دشوار؟
در چهل و پنج سال گذشته در ایران معمولاً سیاست ورزی مشکل بوده و خواهد بود. به نظر من عبور از مشکلات و ناترازی های فعلی همچنان به همکاری دولت و نیروهای جامعه مدنی نیاز دارد. راه نجات در براندازی نیست. ضمناً اول مهم ترین کار دولت حرکت به سوی رفع تحریم ها با یک دیپلماسی متوازن است. دوم این که ساختار سیاسی کمی باید خالص گرایان را مهارکند و در این زمینه سیاست های خبر رسانی صدا سیما هم باید تغییر کند. ایران با جامعه ناراضی روبه رو است. حل مشکلات مردم هم به اقتصاد برمی گردد و در شرایط تحریمی فعلی دست دولت باز نیست. در چنین شرایطی صدا و سیما و کسانی که مسئولیتی دارند، نباید مردم را آزار بدهند.
دولت خود را معطل هماهنگی با خالص گرایان نکند آن ها فقط به قدرت می اندیشند نه مردم و حفظ کشور
حالا بعد 6 ماه، وفاق چند دستاورد داشت؛ امنیتی زدایی از امر اجتماعی، چند گام برای عادی سازی امر سیاسی، جلوگیری از بحران افزایی در سیاست خارجی، رفع فیلترینگ دو سکو، عدم ابلاغ قانون عفاف و حجاب و شاید مهم تر از همه، حضور آقایان ظفرقندی و میدری در دولت که نماد هستند. اما استیضاح همتی و رفتن ظریف هم بوده. با همه این ها وقتی به ساحت سیاسی نگاه می کنید و انتظارات جامعه، نتیجه این کنش و واکنش ها چه خواهد بود؟ یعنی مسیر پیش روی وفاق در یک سال آینده؟
جناب ظریف و همتی از دولت رفتند اما در جامعه مدنی در خدمت ایران هستند. دولت هم از تجربیات گرانسنگ این دو استفاده خواهد کرد. با این که سال دیگر هم مشکلات بیشتری پیش رو است. لذا دولت باید محکم تر عمل کند و خود را معطل هماهنگی با رادیکال ها و خالص گرایان نکند. رادیکال ها نه دغدغه کاهش رنج مردم را دارند نه حتی دغدغه حفظ کشور را. اینها فقط قدرت می خواهند و در بحران و تحریم هم ادامه حیات می دهند. کاسبان استصواب و تحریم و سیاست خارجی افراطی چه کسانی هستند؟ همین خالص گرایان.
قطعاً توئیتر همه سیاست ایران نیست، زیرا درصد کمی از مردم ایران در توئیتر هستند و از میان آنان هم فقط 3 درصد کار و فعالیت سیاسی دارند. فعالان توئیتری اعم از اصولگرا و اصلاح طلب و تحولخواه همه در پی رادیکال سازی و حداکثری کردن امر سیاسی هستند. در کنار این ها، مردم یعنی قاطبه جامعه به وفاق و کنش و واکنش هایی که در حوزه سیاسی میان بازیگران آن در جریان است چطور نگاه می کنند؟ آنان دنبال چه هستند و از حوزه سیاسی چه می خواهند؟
مردم با مشکلات معیشت دست و پنجه نرم می کنند. در این شرایط شبه جنگی، دنبال کردن رویکرد رادیکالیسم در سیاست ها اوضاع را بدتر می کند. شایسته است که همه تلاش ها به رفع تحریم ها معطوف شود؛ چه با نام و چه با ننگ. ادامه تحریم ها ایران را ضعیف تر می کند. توان ملی سه رکن دارد نظامی، اقتصادی و رضایت مردم. در ایران اوضاع دو بعد توان ملی اقتصادی و رضایت مردم خوب نیست.
چالش ها ادامه دارد و باید در این چالش ها از ایران و ایرانی محافظت کرد.
وفاق، وسیله است، نه هدف، راه است نه مقصد. ما در وفاق به دنبال چه هستیم؟ نرمالیزاسیون که آقای حجاریان در سال 92 مطرح کرد؟ یعنی حداقل درون خودمان یک کشور عادی بشویم در همه سطوح؟
در ابتدا اشاره کردم که «وفاق» یک رویکرد تعاملی و تدریجی گرا برای مواجهه با مشکلات کشور است. راهی نداریم جز این که نیروهای دولت و جامعه مدنی با همین رویکرد دنبال حل مشکلات مردم باشند. رویکرد رادیکال ها، تحول طلبان و سرنگونی طلبان اساساً راه حل نیست. درست است که نرمالیزاسیون (عادی سازی) هم راهی بود تا ایران از شرایط شبه امنیتی دوره احمدی نژاد بیرون بیاید که تا حدودی بیرون هم آمد، در آن دوره هم شبکه اجتماعی تلگرام تا 40 میلیون عضو پیدا کرد و برجام به دست آمد. همان موقع هم ترامپ از برجام خارج شد و تحریم ها را تشدید کرد. این چالش ها ادامه دارد و باید در این چالش ها از ایران و ایرانی محافظت کرد.
لینک کوتاه:
https://www.payamekhuzestan.ir/Fa/News/1069501/