مرعشی: مستقیم و غیرمستقیم بودن مذاکره مهم نیست، منافع ایران مهم است
سیاسی
بزرگنمايي:
پیام خوزستان - اعتماد / دبیرکل حزب کارگزاران سازندگی میگوید که ایران و امریکا بعد از برجام اشتباهاتی متقابلی داشتند و فرصتهای زیادی از جانب دو طرف برای احیای برجام از دست رفته است اما در مذاکره فعلی هم ایران و هم امریکا باید امتیاز بدهند و امتیاز بگیرند.
روزنامه اعتماد با حسین مرعشی، دبیرکل حزب کارگزاران سازندگی درباره مذاکرات ایران وآمریکا، گفت وگو کرده است.
بخش هایی از مصاحبه را می خوانید:
روی کار آمدن دولت ترامپ را باید تهدیدی برای ایران تلقی کرد یا در نهایت فرجهای ایجاد شد تا دولت امریکا حاضر باشد در قالب مذاکره مساله با ایران را به پیش ببرد و این فضای «کجدار و مریز» به وضعیتی نسبتا شفاف تبدیل شود؟
نخست اینکه باید یادآوری کنیم که ما هرگز کجدار و مریز رفتار نکردیم. عامل و تصمیم ادامه این فضا هرگز از جانب ما نبود. در عالم واقع مساله به این صورت پیش رفت که ما با سند برجام نشان دادیم که چه ارادهای داریم. سندی که از دستاوردهای مهم دیپلماسی بعد از جنگ جهانی دوم است. این سند با مذاکرات ایران طرف غربی تهیه و امضا شد و شورای امنیت سازمان ملل نیز آن را مصوب کرد. غربیها چه در زمان خود باراک اوباما و چه در زمان بعد از آن یعنی دولت نخست ترامپ و حتی بعد از خروج ترامپ از برجام و دولت بعدی یعنی دولت بایدن اشتباهاتی داشتند.
اروپاییها هم اشتباهاتی داشتند و البته ایرانیها نیز اشتباهاتی داشتند. واقعیت این است که سمت اروپا و امریکا انتظار داشتند که بعد از امضای برجام - چون اوباما و کری وقت زیادی روی این سند گذاشته بودند - انتظار داشتند وارد اقتصاد ایران شده و سهم قابل قبولی در اقتصاد ایران داشته باشند. چون این انتظار تامین نشد آنها نیز تحریمها را در سطح و اندازهای که بتواند اقتصاد ایران را حرکت بدهد، لغو نکردند.از جانب ما نیز اشتباهاتی در عرصه داخلی و خارجی انجام شد. اشتباه مهم ایران بود که ما گام دوم جمهوری اسلامی را در قالب برجام یعنی همکاری اقتصادی بین ایران و امریکا را بر نداشتیم. این اشتباه ایران بود. البته ما اشتباه داخلی دیگری نیز کردیم و آن اشتباه بیشتر متوجه دولت آقای روحانی و اصلاحطلبان است. برجام یک سند ملی در مقابل یک دنیای پرتنش بود و ما نباید برجام را خرج انتخابات مجلس دهم میکردیم. ارزش برجام برای ایران خیلی مهمتر از این بود که فراکسیون امید 120 نفری در مجلس داشته باشیم. حتی اگر اصولگرایان میخواستند به خاطر برجام با ما از در مخالفت رفتار کنند، ما نباید برجام را خرج اختلافات داخلی میکردیم چرا که ارزش برجام برای ما خیلی بیشتر از این حرفها بود. این اشتباهات از سمت ایران بود. در مقابل نیز اشتباهات امریکا این بود چون خلاف انتظاراتش در عرصه همکاری اقتصادی حرکت شد، مانع رفع تحریمی شد که فضای اعتماد را بین دو کشور ایجاد کند.
اما بعد از برجام ایران سعی کرد همکاریهای اقتصادی با اروپا داشته باشد.
مساله نیز همین اشتباه است. بعد از استقرار برجام، آقای رییسجمهور اولین سفر را به فرانسه رفتند. فرانسهای که تا آخرین لحظات هم علیه برجام کارشکنی میکرد. در چنین شرایطی و در فضایی که امریکا به شدت از این فضا ناراحت بود، ایران اولین قرارداد را با ایرباس بست. عکسالعمل امریکاییها تا همین جا هم تند بود اما در همین شرایط، دولت دوباره رفت و با بویینگ قرارداد بست. از ایرباس حداقل 2 هواپیما به ایران رسید و از «ای تی آر» هم حدود 10 هواپیما آمد، اما از بویینگ چه؟
دولت آقای روحانی باید بلافاصله بعد از برجام بسته سرمایهگذاری اقتصادی سنگینی را برای ایران طراحی میکرد نه اینکه قراردادها به سمت ایرباس و بویینگ برود. اینها کافی نبود؛ باید حجم سنگین چند صد میلیارد دلاری پروژه تعریف و از فضا استفاده میشد و برای همه طرفهای برجام منفعت درست میکردیم اما این اتفاق رخ نداد و ضعیف عمل کردیم.
البته آقای روحانی هم گلایههای خودشان را دارند.
گلایههای ایشان هم سر جای خودش. ما البته تعصب خاصی روی کسی نداریم. البته این مساله وجود دارد که در آن زمان مدیریت عالی نظام هم علاقهمند به حضور امریکاییها در فعالیت اقتصادی نبود.
در شرایط فعلی این مساله تغییر کرده است؟
بله .
در تمامی این سالها موضوع احیای برجام درگیر دستاندازهایی بود. این دستاندازها ناشی از چه بود؟
وقتی ترامپ از برجام خارج شد - که البته اشتباه بزرگی بود - اتفاق مهمی که افتاد این بود که ما به ناتوانی اروپا واقف شدیم. یعنی یک سال تا یک سال و نیم بعد از خروج امریکا در برجام برای همه محرز شد که اروپاییها هیچ اراده و توانی ندارند و در مقابل امریکا هیچ جراتی ندارند. هیچ یکی از راههایی که برای کار با ایران ارائه دادند، هرگز کار نکرد. وقت زیادی از ما گرفتند و در نهایت ناتوانی خودشان را نشان دادند.
بعد از استقرار آقای بایدن او نیز اشتباه بزرگی کرد. او باید بلافاصله به برجام باز میگشت اما تعلل کرد. او تعلل کرد تا اینکه در ماههای پایانی سال 1399 دولت آقای روحانی مقدمات و شرایطی را برای گفتوگوی غیرمستقیم با دولت بایدن فراهم کرد تا دو طرف بتوانند مشکلات را حل و برجام را احیا کنند. این جا هم ما اشتباه کردیم و فرصت تاریخی از ایران سلب شد. احیای برجام در آن شرایط برای ایران کمهزینه بود اما از دست رفت.
بعد از پیروزی مرحوم رییسی در انتخابات سال 1400 برخی از بزرگان کشور به ایشان گفتند که شما رییسجمهور شدید و سه ماه دیگر در جایگاه خود در نهاد ریاستجمهوری مستقر میشوی، کاری کن تا در همین ایام انتهایی دولت آقای روحانی به ایشان اختیار احیای برجام داده شود. با این اتفاق، زمانی که شما کار خود را در دولت شروع میکنی دست باز در کارها خواهی داشت و میتوانی به کشور و مردم خدمت کنی. این پیشنهاد داده شد اما ایشان قبول نکرد. حتی یک سال نخست هم باز فرصت احیای برجام را در اختیار داشتیم اما باز هم ایران این فرصت را از دست داد. بعد از آن هم دیگر موضوع برجام زیر سایه این دستورکار رفت که چگونه تحریمها را خنثی کنیم و از اساس رویه ایران انفعالی شد. از اینجا به بعد دیگر کار با انفعال جلو میرفت.
حالا دوباره آقای ترامپ بر سر کار آمده و ما به واقع در بدترین شرایط ممکن در بهمن 1399 هستیم. در آن زمان دولت آماده احیا بودیم و حالا در شرایطی دیگر به مذاکره رفتهایم.
چقدر فضای فعلی بین ایران و امریکا امکان حرکت به سمت مذاکره مستقیم در ادامه راه دارد؟
مذاکره مستقیم و غیرمستقیم اصلا اهمیت ندارد اصل موضوع رسیدن به مدلی است که ایران خواستههایش تامین شود. دو طرف باید کوتاه بیایند. حرف ترامپ مبنی بر یا مصالحه یا جنگ را جدی بگیریم. این جنگ نه برای ما خوب است نه امریکاییها. آقای ترامپ دلش میخواهد به عنوان چهره و رییسجمهوری صلحطلب در تاریخ از او یاد شود و حتما جایزه صلح نوبل بگیرد. جنگ برای او ثمری ندارد. کشورهای منطقه نیز از این شرایط راضی نخواهند بود. بنابراین برای فرار از هزینه سنگینتر هم امریکایی ها باید در این گفتوگوها واقعبینانه مذاکره کنند و بفهمند چه کسی طرفشان هست. بفهمند ایران بیدی نیست که با این بادها بلرزد، هم ما باید توجه داشته باشیم که این شیوه که ما هیچ امتیازی ندهیم هم ممکن نیست. در مذاکرهای که روز شنبه رخ میدهد باید امتیاز بدهیم و بگیریم و باید به مصالحه برسیم.
طرح مساله توافق با ایران بر اساس مدل لیبی حساسیتهای زیادی را به دنبال داشت. آیا وضعیت فعلی لیبی با ایران قابل مقایسه است و چرا چنین موضوعی طرح شد؟
نتانیاهو با بیان اینکه مدل توافق مطلوب بین ایران و امریکا مدل لیبی است در عمل خواست تا ایران را تحریک کرده تا از مذاکره عقبنشینی کند. مدل لیبی این بود که لیبی مجبور شد مسوولیت ماجرای لاکربی را بپذیرد و خسارت بدهد. لیبی در شرایطی بود که مجبور شد تمامی فناوریهای هستهای خود را دمونتاژ کند و بعد با بمباران نابود شد. نتانیاهو شیطنت کرد و نام لیبی را بر زبان آورد. مطمئن باشید ایران لیبی نمیشود. ایران رهبری هوشمندی دارد. ممکن است ما در برخی از راهبردها یا در انتخاب زمان برای حرکت و توقف اشتباهاتی کرده باشیم اما ما رهبری داریم که ایران را نجات میدهد.
نیروهای مخالف مذاکرات چقدر قدرت اثرگذاری دارند؟
هیچ کس در ایران نمیتواند اراده نظام را زیر سوال ببرد.
به پیج اینستاگرامی «آخرین خبر» بپیوندید
لینک کوتاه:
https://www.payamekhuzestan.ir/Fa/News/1081775/